22

1.4K 327 203
                                    

Spark of love

جرقه عشق

در موسیس همه چیز ساکت و آروم بود و تنها نوای آرامش بخش پری های چند سانتی که جایگاه کوچکی در کنار پنجره داشتند، شنیده میشد.

پری های بالدار کوچکی که در هوا شناور بودند و گرد سفید و زرد رنگی از بال هاشون به اطراف میریخت.

پری های سرزمین آمادور، عاشقانه می نواختند و موسیس در آرامش صدای دلنشین اونها غرق شده بود.

هوسوک با لبخندی که بخاطر حس خوب پری ها روی لب هاش نشسته بود، روی تخت سفید رنگ درازکشیده بود و به تاریک و تاریک تر شدن آسمان نگاه میکرد.

آسمانی که همرنگ سرزمین خودش بود اما خیلی با اون فرق داشت...

از اون سمت جیمین در کنار رایا گرم صحبت درباره شامبالا بود و از اینکه درباره خودش میشنید شگفت زده میشد.

اون فهمیده بود که یک تصویر از چهره اش و اندام پوشیده در زره مشکی رنگش، در دیوار ورودی آرویج که محل ادای احترام به قهرمانانه، نصب شده .

این حقیقت که در این سرزمین مخفی شده اینقدر محبوب بوده قلبش رو گرم و خنده اش رو واقعی تر میکرد...

در زیر پنجره اتاق جیمین، ماری قرار داشت که از شنیدن صدای خنده فرمانده اش خوشحال میشد.

اون شخص وفاداری بود...

در هر شرایطی...

در سمت دیگر عمارت، در طبقه بالا و در فضایی کاملا محصور شده با گل یاس و ادریسی، دو شاه حضور داشتند که یکی از اونها برای دیدن دیگری در لباسی که برایش انتخاب کرده بود، هیجان زده بود.

لباس سفید رنگ و بلندی که بیشتر شبیه لباس مخصوص خواب بود با تزئینات اضافی، در تن جونگ کوک میدرخشد و هلن با حوصله مشغول کمی، فقط کمی دلربا تر کردن سرورش بود...

حلقه زرد رنگ و ظریفی هم در انگشتش قرار داشت که بهش آرامش عجیبی میداد.

حلقه ای که تهیونگ به دستش کرده بود.

حلقه ای که تهیونگ به دستش کرده بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لباس کوک و حلقه زردش

لبخندی زد و بعد به آیینه ای که درون تاجی از گل های یاس قرار داشت نگاه کرد: وقتی وارد آرویج بشیم... چه اتفاقی می افته هلن؟

𝐹𝑖𝑟𝑒 𝑜𝑛 𝑓𝑖𝑟𝑒Where stories live. Discover now