17 : first attack

1.2K 193 331
                                    

بعد از مدت ها سلام 😁

حالتون چطوره ؟

ببخشید بابت تاخیر 😢

امیدوارم از این پارت لذت ببرین

ووت و کامنت یادتون نره 😘

🦋🦋🦋

ج

یمین سعی کرد یواشکی نفس عمیقی بکشه .

اکسیژن زیاد مطمئنن قرار بود همه چی رو بهتر کنه .

نمی دونست چرا ولی حتما همین طور بود .

توی یه لیموزین شیک با سه تا دختر و دو تا پسر دیگه نشسته بود .

یکی از دختر ها معلوم بود ک اضطراب زیادی داره .

لبش رو می جویید .

ناخون هاش رو روی هم می کشید .

حرکاتش به قدری روی اعصاب بود ک حتی جیمین هم حاضر بود با دستای خالی خفش کنه .

جیمین واقعا امیدوار بود ک مثل اون به نظر نیاد .

دختر دوم معلوم بود ک ذوق داره .

چشم هاش برق می زد و گه گاهی دستش رو داخل مو های اتو شده ی صافش می برد .

سعی میکرد تیکه هایی ک روی شونه ش افتاده رو صاف کنه .

ک از نظر جیمین کار بیخودی بود .

چون اون موهای بیچاره امکان نداشت بیشتر از این صاف بشن .

اگه دقت می کردی می تونستی پوزخندی ک گوشه ی لب دختر بود رو ببینی .

جیمین می تونست دقیقا بفهمه که چی توی سر دختره .

فکر می کنه که برتریه خاصی نسبت به اونایی ک نیومدن داره .

فکر می کنه ک امشب سرنوشتش تغییر می کنه .

فکر می کنه قراره ستاره ی کلاب بشه .

و از اون موقع به بعد همه چی درست می شه .

جیمین لبخند غمگینی زد .

تجدید خاطره ی دردناکی براش بود .

دختر سوم .

اون یکی از جاسوس های رییس جانگ بود .

جیمین نمی دونست چطور براش دلیل بیاره .

ولی می دونست ک اون دختر با ۴ تای دیگه فرق داره .

خیلی معمولی بود .

نه ترس داشت نه اضطراب .

نه ذوق داشت نه هیجان .

همین جیمین رو مطمئن می کرد .

تنها چیزی ک سرش شک داشت این بود ک دختر برای جاسوسی از کی اومده .

جاسوسی جیمین ؟

blood and chocolateWhere stories live. Discover now