part 12

1K 212 34
                                    

*اینبار زود اومدی

آلفا در جواب فقط نگاه خیره‌اش رو به پسر روبروش دوخت.

جیمین که با دیدن چشمهای طلاییه تهیونگ متوجه حضور گرگش شده بود پس ترجیح داد بیشتر از این زیر اون نگاه خیره نمونه و وانمود به ندونستن کنه
کنار تهیونگ با رعایت فاصله‌ای که به خاطر ترس از آلفا براش به وجود اومده بود نشست

آلفا پوزخندی از رفتارهای امگای کنارش که آشکارانه ترسشو نشون میداد زد.

خودشو نزدیک پسر کرد و درست کنار گوشش زمزمه کرد

_میتونم شرط ببندم تهیونگ به اندازه من برات ترسناک نیست درسته امگا؟

.............

+دیگه نمیتونم

جونگکوک بعد از آخرین ضربه‌ی دفاعی که به شمشیر فرمانده وارد کرده بود خودشو روی زمین انداخت و با نفس نفس و چشمهای بسته به یونگی گفت

×هوم استراحت کن به هر حال با این تمرینات کم قدرت دفاعیه خوبی به دست اوردی

+اما فقط دفاعی پس کی قراره برای تهاجم باهام مبارزه کنی

×هنوز حتی تمریناتشو شروع نکردی عجله نکن جئون
برای امروز کافیه بعد از استراحتت میتونی بری

+تو نمیای؟

×چرا اما شاید یه کم دیر تر اگه مشکلی نداری میتونی برام صبر کنی

+پس صبر میکنم

یونگی سری تکون داد درحالی که جونگکوک با چشمای بسته نمیتونست ببینه

.............

جیمین با حس مور موری که از ترس به کل بدنش وارد شده بود خودشو عقب کشید

*چ..چی؟

_جیمین بهتره تظاهرو کنار بزاری میدونم همین الانشم متوجه حضورم شدی

جیمین از جاش بلند شدو با فاصله‌ی بیشتر از آلفا ایستاد

با نگاهی شجاع که ترسشو پشتش قایم کرده بود به چشمای طلاییه روبروش زل زد

*الان میخوای چیکار کنی؟

تهیونگ از جاش بلند شدو شروع به قدم زدن دور جیمین کرد

صدای دست زدن که از پشت سرش اومد از جا پروندش آلفا شروع به دست زدن کرده بود 

بعد از یک دور کامل که دور جیمین چرخید دست زدنو تموم کرد حالا با فاصله‌ی خیلی کمی سمت راست جیمین ایستاده و به نیمرخش نگاه میکرد

پوزخند صدا داری زد

_فقط باید باهام راه بیای امگا

جیمین به وضوح آب دهانش رو قورت دادو بار دیگه با شجاعت سینه‌هاشو پر از هوا کرد

♥︎𝓑𝓵𝓪𝓶𝓮 𝓶𝓮♥︎Where stories live. Discover now