𝑀𝑦 𝑊𝑜𝑟𝑠𝑡 𝐸𝑛𝑒𝑚𝑦/ ℎ𝑦𝑢𝑛𝑙𝑖𝑥

𝕻𝖆𝖗𝖙 𝖋𝖎𝖛𝖊

عکس کاورو دوس دارم ببینین🥲

Felix's pov:

_وای حالا چی بپوشم سونگییی جلوی چانگبین باید خیلی سکسی باشم باید کمکم...

با دیدن هیونجین که خیلی راحت کنارم نشست حرفم نصفه میمونه
اخم میکنم
باز میخواد چه تیکه ای بارم کنه

_ اینجا چی میخوای

برخلاف انتظارم بدون هیچ تیکه یا پوزخندی گفت

+میخوام باهات حرف بزنم

نگاهمو ازش میگیرم

_ من هیچ حرفی با عوضی ای مثل تو ندارم گمشو برو

با حرص چنگالمو تو سالادم فرو میکنم

+ لطفا..باید حرف بزنیم

با تعجب برمیگردم سمتش
الان این عوضی بهم گفت لطفا؟؟

_اگه باز تو فکر یه عوضی بازی جدیدی دست از سرم بردار دیگه حوصلتو ندارم زهرتو به اندازه کافی ریختی

سرش رو پایین انداخت

+ نه اینطور نیست...متاسفم

چشمام از این گرد تر نمیشدن
اینجا چخبره چه بلایی سر عوضی اعظم اومده

_هاا؟؟؟

ملتمسانه شروع به حرف زدن کرد

+ من نمیدونستم..انقد بد میشه برات
فکر نمیکردم انقد جدی باشه

اخم میکنم و برمیگردم سمت سونگمین

_ تو...گفتی بهش؟؟

انگار که از لحنم عصبانیت شدیدم رو فهمیده بود چون نگاهش رنگ نگرانی و ترس گرفت

× فلیکس بخدا..نمیخواستم بگم بهش اون...

بلند میشم و بی توجه بهشون دور میشم
آخرین چیزی که میخواستم ترحم اون آلفای عوضی که باعث همه مشکلاتم شده بود

وقتی وارد کلاسم میشم میفهمم عصبی تر از اینم که به درس گوش بدم و بی حرف وسط حرف استاد بلند میشم میرم سمت به اصطلاح خونه

seungmin's pov:

با رفتن فلیکس با عصبانیت به اون احمق نگاه میکنم

× الان هدفت از این کار چی بود؟؟؟ باید حتما تحقیرش میکردی و نشون میدادی میدونی اره؟؟ نکنه اینم به همه گفتی آره عوضی؟

صدام بالا رفته بود و تقریبا داد میزدم اما اصلا برام اهمیتی نداشت

+ به من چه دوستت تعادل روانی نداره من فقط معذرت خواهی کردم ازشش

پوف کلافه ای میکشم

× نه انگار واقعا خیلی احمقی
فک میکنی فلیکس خوشش میاد دشمنش بعد فهمیدن وضعش بیاد باهاش خوب رفتار کنه؟ انقد احمقی؟؟ واضح تر از این نمیتدنستی ترحمتو نشون بدی؟؟