نامجون:وقتی رسیدم نفسم رو با فوت بیرون دادم و زنگ درو زدم امیدوارم زود تموم شه این بازی کثیف
میندرو باز کردم و نامجون اومد داخل
مین + / نامجون _
+ اومدی کیم؟... وقتشه شروع کنیم
_ فقط فقط زود تمومش کن
_منو برد تو اتاق و لبش رو روی لبم گذاشت اولش همراهی نکردم ولی بعدش وقتی دستش رو روی دیکم فشار داد به ناجار همراهیش کردم و انداختم روی تخت لباسم رو از تنم در اوردم و روی پام نشست و اونم لباساش رو در اوردم اون هیچ لباسی تنش مبود ولی من هنوز لباس زیرم تنم بود با دست بهم اشاره کرد درش بیارم تحریک شده بودم شورتم رو در اوردم و به تاج تخت تکیه داده که طناب اورد و میخواست دستام رو ببنده:نمیشه دستام رو نبندی؟
+ نخیرو دستام رو بست
_روی رونم نشست و با دستش دیکم پمپ کرد که بیشتر تحریک بشم نفسام لرزون شده بود و به حرکاتش نگاه میکرد که یه دفعه عضوم رو وارد خودش کرد لبم بین دندونام گرفتم که ناله نکنم ولی خیلی تنگ و داغ بود و بدون خواست خودم ناله بلندی کردم
+ اههههههه اوممممو خودشو رو عضوم بالا پایین میکرد...
و سرش رو جلو اوردم و لباش رو لبام گذاشت
با کمبود اکسیژن از هم جدا شدیم+ بمال شون....
ا... اه... چیو؟
+ ممه هام رو اه...اههه..فاککک..اومممم
د.. دستمو بستشی
+ پس ولشو خم شد و شروع کرد به مارک کردن گردنم...
_ ن..نهه..نکنن..
+ خفه
نیش کونی از نیپلش گرفتم که نالش رو بلند کرد... وقتی مطمعن شدم گردنش کبود شده ازش جدا شدم
_میگم نکن هی (اسمشه)
نامجون کم مونده بود گریه کنه
_تمومش کنننن
+ سرعتم رو بیشتر کردم که بعد چند دقیقه دوتامون کام شدیم از داخلم درش اوردم و کنارش دراز کشیدم و سرم روی بازوش گذاشتم
خیلی خوب بود_میخوام برم
مین عصبی دستاش رو باز میکنه+هنوز کارم باهات تموم نشده کین نامجون قراره بعدی رو بهت میگم
_فقط بهش نگاه کردم و از روی تخت بلند شدم و رفتم لباسم رو پوشیدم و از خونه رفتم بیرون
به سمت خونه رفتم ولی قبلش یه لباس یقه بسته خریدم و پوشیدم تا مطمعن شم که جین نمیفهمه
در خونه رو باز کردم و رفتم تو اتاق خودمو جینمثل فرشته ها رو تخت خوابیده بود دلم نیومد بیدارش کنم منم لباسام رو عوض کردم و رفتم بغلش کردم و خوابیدم...
پارت جدید هوهو
*سعی در نادیده گرفتن موقعیت *
ووت و نظر یادتون نره عسلام 💗❤
YOU ARE READING
𝚔𝚒𝚖 𝚏𝚊𝚖𝚒𝚕𝚢 ❤️ 2
Romance_ خانواده کیم ❤ _ کاپل ها : نامجین _ سپ _ در حال ادیت 🤍 _ جین امروز ته عجیب تر از همیشه افتار میکرد....جیمین و کوک مثل همیشه شیطونن کاش نامی هم اینجا میبود و میدید که بچهاش چقدر بهش نیاز دارن... کاش میفهمید که تنها گذاشتن منو بچها چیکار مون کرده...