𝑺 2 / 𝐥𝐚𝐬𝐭 𝐩𝐚𝐫𝐭

341 29 44
                                    


از تخت بلند شدم و رفتم سمت کمد و شلوار بارداری قبلی مو پوشیدیم و داشتم از پلها میومدم پایین که ته و کوک بدو با جیغ اومدن پایین

تهیونگ: نوبت منه تو دسته قبلی بازی کردی باختی
کوک:نه کی گفته مگه تو پولش رو‌دادی؟؟؟
تهیونگ:اره به تو چه بده من دستع رو

جین
گذاشتم دعوا شونو بکنن منم با نامی رفتم بیرون سمت ماشین...

جیمین : بیخیالللللللللللللللل بچهاااااااااا

تهیونگ : داره جر زنی میکنهههه

کوک : اما من میخوام بیشتر بازی کنممم

تهیونگ : نوبت رو برای عمم گذاشتن؟؟

کوک:بیبن من یه ست دیگه بازی میکنم بعد نوبت تو قول قول
تهیونگ:ایششش باشه برو بازی کن

تهیونگ:جیمین بیا ماهم بریم فیلم ببینیم

جیمین : اوکییییی حالا چه فیلمی ببینیم؟

تهیونگ : سریال خواستگاری تجاری چطوره؟؟

جیمین : تهیونگگگگگ این بار هزارمه که داریم میبینیمششش!!!

تهیونگ : اخه قشنگه :))))) سه جونگ توش بازی کردهههه

جیمین : به عنممممم

تهیونگ : خب شکارچیان شگفت انگیز چی؟

جیمین : خوبه جدیده بریم

بعد تلوزیون رو روشن کردیم از قبل ته داخل فلش نصبش کرده بود پس سریع گذاشتش و دیدیمش ...

بازم سه جونگگگگگگگگگگ

خب واقعا خوشکله ولی ته انقدر دوسش داره؟؟؟؟

تهیونگ : بازیگرای مورد علاقممممممم

جیمین : فقط در حد یه بازیگر دوش داری؟؟

تهیونگ : معلومه اون فقط یه بازیگریه که خیلی دوسش دارم اونم یه کراش ساده مثل بقیه که رو ایدل ها کراش میزنن من رو سه جونگ کراشم

جیمین: کراششش صگی داری روششش خدایا

جیمین:بابا اینا رفتم بیرون دیگه لبخند‌شیطانی-

تهیونگ : اره بنظرم یه خلوت دونفر براشون نیازه

جیمین* کنترل رو از تهیونگ گرفتم و رفتم سریال کین پورش(جهنمی ها دستا بالا) رو گذاشتم
جیمین: این خوبه

تهیونگ : بی ال نم دوست ولی بخاطر تو میبینم

جیمین:کارع خوبی میکنی برادر عزیز

جیمین*
دیدم ته خوشش اومد قسمتای بعدیش هم گذاشتم تا رسید به قسمت ۴ من میدونستم میخواد چی بشه سعی کردم لبخندم رو بخورم به راه رو نگاه کردم که کوک اگر بود سریع عوضش کنم وقتی صحنه کیس اومد ته سه اخم کوچیک کرد من برام عادی بود زبونم رو به لبم کشیدم و یکم جمع ار نشستم ولی فاک مغز مریضم داشت سناریو های فول اچ‌دی تو ذهنم پلی میشد و پرکام از دیکم میریخت نفسه عمیق کشیدم دیدم نه خیلی عادی داره نگاه میکنه ولی تا وقتی که باکسرشون رو در نیاورده بودم
تهیونگ:اهم...جیمی این یکم...
جیمین:اره یکم زیادی داره نشون میدع
خنده-
تهیونگ*
سرم تکون دادم و به بقیش نگاه کردم دروغ بود اگر بگم خوشم نیومده مخصوصا از صدا های نالش شت تهیونگ اینا چیه داری فکر میکنی؟؟
سرم تکون دادم خدا لعنتت کنه جیمین

  𝚔𝚒𝚖 𝚏𝚊𝚖𝚒𝚕𝚢 ❤️ 2Where stories live. Discover now