Chapter 10

76 26 58
                                    

طی هفت ماه گذشته این اولین باری بود که جونگکوک از ته دل قصد داشت تهیونگ رو سرجاش بنشونه.

منظورش از حرفی که زد دقیقا همونی بود که گفتش اما خب عذاب وجدان تنهاش نمیزاره. الان دیگه چه خوششون بیاد چه نیاد پارتنر همن پس جونگکوک حق نداشت همچین حرفی بزنه.

لعنت بهش. چرا اینجوری به قضیه نگاه میکنه؟ کیم هم حرف جالبی نزد حتی گفت اونو پارتنرشم حساب نمیکنه، پس دردش چیه؟

دلش واسه هاروی تنگ شده. جونگکوک نمیتونه با کسی کار کنه که مُردن رو به همکاری باهاش ترجیح میده.

تهیونگ بیشتر از اینکه گرگ شروری باشه یه بچه ننر خودخواهه. جونگکوک هم از موقعیت پیش اومده چندان راضی نیست اما هیچ وقت ماموریت به این مهمی رو رد نمیکنه. اگه قراره کسی این پرونده رو تحت کنترلش داشته باشه اون آدم جونگکوکه نه تهیونگ! شرایط هر چی هم باشه مهم اینه که شانس در خونه‌اش رو زده.

قراره شغلش رو سر زبون مردم بیاره و کاری کنه شغلی که داره مثل والدینش مورد توجه قرار بگیره.

&جونگکوک؟

دیوثی مثل تهیونگ هم نمیتونه جلوش رو بگیره.

&آهای جونگکوک؟

مرد جلوی صورت جونگکوک بشکن میزنه و باعث پریدن چشمهای جونگکوک میشه.

+سوکجین شنیدم صداتو.

&پس واسه همین جوابمو نمیدادی!

+بگو که بالاخره افسرها رو پیدا کردی. دو ساعته داری دنبالشون میگردی.

&همینجان عجله کن. اولین جلسه تیمه.

+باشه اما این دفعه خودت دنبال کیم برو.

سوکجین آهی میکشه و جونگکوک سمت اتاق جلسه میره. گروهبانِ جونگکوک هم اومده و کنار وایت برد بزرگ وایساده. چهار افسر پشت میز نشستن. کارآگاه حین احوالپرسی با افراد نگاه عجیبی از لروی که دوست نزدیک تهیونگه دریافت میکنه.

کسی که لروی رو انتخاب کرده سوکجینه. در واقع همون افراد تیم خودش رو برای این تیم آورده و چون گروه ویژه به چهارتا افسر نیاز داره Georgie که یه دختر چشم و ابرو مشکیه هم به تیم دعوت شده. مشکلی با این قضیه نداره. همکارهای نزدیک تهیونگ رو دشمن حساب نمیکنه. Georgie رو هم همیشه تحسین کرده.

~به نظرتون تعدادمون زیاد نیست؟

جورجی بعد از اینکه جونگکوک کنارش میشینه ازش میپرسه.

+مهم اعتماد به نفسمونه.

کارآگاه به جورجی چشمکی میزنه که باعث لبخند زدن دختر میشه.

~شک نکن.

اعتماد به نفس کلمه‌ایه که حین ورود تهیونگ همراه با سوکجین کاملا برازنده کارآگاهه. جونگکوک مجبوره قبول کنه اون دوتا خیلی به هم میان. اصلا چرا بهم زدن؟ از اینکه یه زمانی باهم قرار میزاشتن چندان هم مطمئن نیست اما صحت داشتنش جونگکوک رو متعجب نمیکنه.

The Winds Of Chicago Where stories live. Discover now