رسیدن هوسوک همزمان شد با رسیدن اولین گروه پلیس ها.
آلفا سراسیمه وارد سوپرمارکت شد و بی اهمیت به جسدی که جلوی پاش بود سمت جیمین رفت.
دستش رو روی گونه‌ی کبودش گذاشت و بی توجه به خونی شدنش پرسید: تو خوبی؟ نتونستن باهاتون کاری کنن؟
جیمین دستش رو پس زد: قیافه‌ی من شبیه اوناییه که حالشون خوبه؟
به جسدها اشاره کرد: همینطوری دارن مثل حشره زیاد میشن و سطح شهرو گرفتن. برای خودشون گروه تشکیل میدن و هر غلطی می‌خوان می‌کنن.
_اگر نمی‌کشتیشون حداقل میشد لونه‌شونو پیدا کرد.
جیمین با حرکت سر به پسر امگایی که هنوز گوشه ای توی خودش جمع شده بود اشاره کرد: اون بچه ظاهرا می‌شناختشون. ببرش ازش اطلاعات بگیر.
_فقط زنگ زدی که بیام این گندو جمع کنم؟ فکر کردم به کمک نیاز داری.
امگا ابروهاش رو بالا انداخت و خنده‌ی بهت زده ای کرد: اینجا منطقه‌ی توئه جونگ هوسوک. این من بودم که داشتم به تو کمک می‌کردم.
همونطور که از فروشگاه خارج میشد به جونگکوک اشاره کرد: این احمقو بفرست بیمارستان. فقط کتک خورد.
آلفا در حالی که رایحه‌ی خشمگینش رو آزاد می‌کرد پشت سرش راه افتاد: من احمق نیستم و چیزیمم نشد.
جیمین بی توجه بهش خواست سمت ماشین هوسوک بره که پسر کوچکتر بازوش رو گرفت: به حرفم گوش میدی؟
امگا محکم دستش رو عقب کشید و سمتش چرخید.
شونه‌ی پسر رو گرفت و با قدم‌های بلند تا حدی جلو رفت که کمرش به شیشه‌‌ی فروشگاه برخورد کنه.
با دست آزاد محکم دو طرف فکش رو گرفت و در حالی که از پایین بهش خیره شده بود غرید: به اندازه‌ی کافی عصبانی هستم که نتونم غرغرای تو رو هم تحمل کنم. چرا مثل احمقا فقط کتک خوردی؟ نمیتونستی از رایحه‌ات استفاده کنی؟
_من قاتل نیستم... دوتا امگا هم... اونجا بود.
پسر در حالی که با ترس نفس می‌کشید جواب داد و دستش رو به آرومی روی دست جفتش که فکش رو نگه داشته بود گذاشت.
آب دهنش رو قورت داد که جیمین تونست حرکت گردنش رو زیر دستش حس کنه.
جیمین با عجز نالید: چرا همین الان در برابرم از قدرتت استفاده نمی‌کنی؟ جونگکوک چه مرگته؟
وقتی جواب نگرفت با حرص دستش رو عقب کشید: برو بیمارستان و بعد برگرد خونه.
_مدرسه....
_در هر حال به اون امتحان کوفتی نمی‌رسی. برو استراحت کن تا برگردم. باید صحبت کنیم.
گفت و با نشستن داخل ماشین هوسوک از اونجا دور شد.
YOU ARE READING
𝐌𝐚𝐫𝐨𝐨𝐧 𝐞𝐲𝐞𝐬 | 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧
Fanfictionامگای دیوانه‌ی پک شمالی، قوی ترین پک کشور که با وجود وظیفه‌ی محافظت از مرز به خوبی پک رو هم اداره میکنه و امن ترین محیط رو برای شهروندانش به وجود آورده با این وجود امگایی که برای لیدر پک کار میکنه با هر قدمی که برمیداره سبب ترس بقیه میشه و رایحه‌ی ش...
