سکوت .
این چیزی نیست که لویی دنبالش میگشت .
اون میخواست در رو بشکونه تا هریش رو محکم بغل بگیره و بهش یاد آوری کنه هیچ چیز عوض نشده . همه چیز مثل سابقه . هرچند که واقعا اینطور نیست ، اما برای لویی همینطوره .
مهم اینه هری سالم و سلامته و الان خونست . توی اتاق مشترک نقلیشون و روی تخت خواب بزرگ و نرمشون .
لویی اهمیتی نمیده اگه مجبوره پشتِ درِ قفل شده ی اتاق ، کف زمینِ سرد بشینه و بخاطر شنیدن یک کلمه از زبون هری توی دلش ولوله بر پا باشه .
اما هری نمیخواد لویی رو ببینه . نه اینکه نخواد ببینتش ، فقط ... این چیزی نیست که کسی غیر از خود هری بتونه توضیحش بده .
اون وحشت زده بدن رنگ پریدهاش رو لا به لای ملحفه های سفید مخفی کرده . چند تا حلقه از موهاش بخاطر عرقی که بدنش پس زده ، به صورتش چسبیدن و بدنش لرزش خفیفی داره که هری نمیتونه متوقفش کنه . برای اینکه جلوش رو بگیره خیلی ضعیف شده ، خیلی ناتوانه ...
_ هری ... فقط بهم بگو چه اتفاقی برات افتاده ؟ هر چیزی هم که باشه من کنارتم ، من پشتتم ، من هم راهتم ، من هم پاتم . من توی هر جهتی ام که تو بخوای ... لطفا جوابم رو بده ...
صدای درمونده ی لویی که با دلخوری سکوت رو شکست هری رو کشت و دوباره زنده کرد .
بدون اینکه اختیاری از خودش داشته باشه اشک هاش قطره قطره ، مثل دونه های یاقوت روی گونه هاش سر خوردن و لای تار و پود لباسش گم شدن .
لویی ردِ براق و بلوریِ اشک های هری رو میپرستید ، فقط اگه میتونست وارد اتاق بشه تا پسرش رو توی بغلش بگیره .
_ هری ، با من اینکارو نکن ...
_ جیکوب .
لویی سریع صاف نشست وقتی صدای مرتعش ، غمگین ، خجالت زده و آروم هری رو شنید .
کلید واژه ها . این کاریه که هری همیشه انجام میده .
اون اکثرا خیلی کم حرف و خجالتیه . نه برای لویی ، ولی خب .
لویی بلده چجوری هر کلمه ای که از بین لب های خوش فرم و وسوسه کننده ی هری بیرون میاد رو تفسیر کنه . اون زبونِ هری رو از بَرِه .پس از جاش پرید تا خودش رو به تلفن همراهش که روی فرش بادمجونی خونشون افتاده بود برسونه .
_ با تلفن جیکوب فاکس تماس گرفتید . لطفا بعد از شن_
_مسخره بازی در نیار !
YOU ARE READING
Forever in your memory | L.S - AU
Fanfiction' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷