|29|

3.4K 493 229
                                    

هلووو
وایی باورم نمیشه دارم قسمت 29 رو آپ میکنم :|

مرسی واسه اون همه نظر خوووب واسه این قسمتم کم نذارین
ببینین چه خوبم سر وقت گذاشتم :)

......

-هی پسر تو یه توضیح بهم بدهکاری

زین خندید و به نایل با اخم بهش نگاه میکرد نگاه کرد

-راستش لیام و دوست دوست دخترش منو دعوت کردن خواستم تنها نرم

-تنها نری زین؟چرا گفتی پارتنر؟

-چون دوست دختر لیام بهمون شک نکنه

نایل یه گاز به سیبش زد

-و به چی شک کنه؟

-به رابطمون

-فاک زین تو با یه مرد که دوست دخترش حامله اس رابطه داری؟

زین مضطرب شد ناخوناشو فشار میداد

-همه چی یهو پیش رفت نمیدونم چی شد

نایل با تعجب نگاهش میکرد روز قبل وقتی زین اونو پارتنر خودش معرفیش کرد نخواست پشت دوستشو خالی کنه و بعد بخاطر دوست دخترش مجبور بود بره و نتونسته از زین توضیح بخواد

-تو اینو مدونستی و باهاش وارد رابطه شدی؟

-آره میدونستم اون به شدت تحریکم میکرد اصلا نمیتونستم به چیز دیگه ای جز اون فکر کنم و یهو دیدم عاشقش شدم هیچی جز اون نمیخوام بعدم اون بهم اعتراف کرد

نایل حالا چهرش محزون شده بود احساس میکرد خودش وارد چاهی که زین با دستای خودش کنده شد

-تو متوجهی که ممکنه چه پایانی برات داشته باشه؟ یه پایان خیلی بد

زین سرشو تکون داد و به زمین خیره شد

-ممکنه اون خانوادشو انتخاب کنه بره و نخواد هیچوقت منو ببینه

-خوبه که میدونی

نایل گفت و با دیدن اشک تو چشمای زین از خودش متنفر شد که چرا اصلا همچین بحثی رو پیش کشیده خودشو جلو کشید و دستاشو دور زین حلقه کرد

-شاید پایان بدی داشته باشه ولی حالا که تموم نشده ازش لذت ببر که بعدا پشیمون نشی

زین سرشو تکون داد و اشکی که حالا رو گونش بود رو پاک کرد و لبخند زد

-و اینو همیشه یادت باشه من همیشه پشتتم

نایل گفت و شونشو فشرد لبخند زین عمیق تر شد

-ممنون داداش

لیام به چهره ی متعجب کارولین نگاه کرد و سعی کرد فکرشو جمع کنه

+چی داری میگی؟؟ پشتم چی شده؟

-پشتت جای چنگه!

+جدی؟ چرا من ندیدم؟

Free Fall /Ziam~ By Atusa20Where stories live. Discover now