Season4_Part1

3.2K 599 57
                                    


وت وت کامنت D:

چانیول و سهون روی مبل وسط سالن نشسته بودن و در مورد مساعل مربوط به شرکت حرف میزدن
کمی دور تر بکهیون روبروی تاعو نشسته بود و بی اینکه واقعا توجهی به حرف هاش داشته باشه زیر چشمی به سمت جایی که سهون و چانیول نشسته بودن نگاه میکرد

تاعو خسته از جواب های بدون تمرکز بکهیون ، رد نگاهش رو دنبال کرد و بعد از رسیدن به پشت کمر چانیول ، چرخی به چشم هاش داد و سکوت کرد.تعجب میکرد دوست احمقش با اون حجم از علاقه ای که به دوست پسر قد بلندش داره چطور هنوز بعد از چند ماه بهش اجازه نمیده باهاش بخوابه

"چرا ساکت شدی؟"بکهیون که بعد از چند دقیقه تازه متوجه سکوت یهویی و عجیب تاعو شده بود نگاهش رو از چانیول گرفت و بالاخره به دوست بی حوصلش توجه کرد

"واقعا هنوز نمیذاری بهت دست بزنه؟"تاعو که متوجه شده بود بکهیون علاقه ای به بحث های اقتصادی نداره بحث رو عوض کرد و فکرش رو به زبون اورد

"همش تقصیر خودشه!"لحنش حق به جانب بود و یه سرزنش تلخ داشت ، هنوز یادش نرفته بود تاعو چطور بهش خیانت کرده"چطور؟ در مورد وقتایی که شق میکنه و من بهش اجازه نمیدم بکنتم هم میاد پیشت درد و دل میکنه؟"با تمسخر گفت و مطمعن شد دوست لعنتیش پوزخندش رو میبینه

تاعو که دلیل جبهه گرفتن بکهیون رو فهمیده بود سکوت کرد و به دوست دلخورش یه دلیل بیشتر برای پریدن بهش نداد

"هاه؟یادم رفته بود تا چه حد صمیمی هستین!"بکهیون که انگار هنوز خالی نشده بود بدون توجه به سکوت تاعو ، دوباره شروع کرد و به صورت محتاطش چشم غره رفت.تنها دلیلی که باعث شده بود بکهیون تا اون لحظه تاعو رو به خاطر خیانتی که در حق دوستیشون کرده به فاک نده ، این بود که تاعوی لعنتی همیشه در برابر اون محتاط عمل میکرد و وقتی عصبانی میشد به جای دهن به دهن شدن باهاش سکوت میکرد و اجازه نمیداد پسر کوچیک تر بعد از یه دعوای حسابی ، کل عصبانیتش رو روش خالی کنه.این موضوع به شدت حرص بکهیون رو در میاورد.از سیاست اون تاعوی عوضی متنفر بود

تاعو در سکوت به صورت در حال انفجار دوستش خیره بود و بعد از چند لحظه ، وقتی دیگه حس کرد که اگه چیزی بگه بکهیون جرش نمیده ، شروع به حرف زدن کرد
"خب ، گفتی چرا اجازه نمیدی بهت دست بزنه؟"

با یه لحن جدی گفت و بی توجه به صورت پوکر بکهیون ادامه داد
"اگه میخواستی تا این حد تنبهش کنی فقط نباید میبخشیدیش ، نمیشه که باهاش باشی و اجازه ندی باهات کاری کنه.خودت هم مردی و باید نیاز هاشو بهتر درک کنی ، اگه الان قبول نکرده بودی بهش برگردی اون به جای نگاه های زیر چشمی به اون باسن گندت داشت یه جای دیگه نیاز هاش رو خالی میکرد!"

"غلط میکنه نیازهاشو جای دیگه خالی کنه ، اصلا کی ، با کی میخواد نیاز هاش رو برطرف کنه؟"
بکهیون اصلا از ایده تاعو خوشش نیومده بود و این به وضوح از چشم های اتیشیش معلوم بود

🌸Love The Way You Lie [Completed_chanbaek]🌸 Where stories live. Discover now