season4_part6

3.4K 587 65
                                    

شلوارک کوتاهش رو بالا کشید و به سمت تخت رفت .
بدنش رو روش انداخت و سرش رو توی بالش قایم کرد .
کاری که کرده بود ، هیچ فرقی با به زبون اوردن درخواستش نداشت و باز هم چانیول ردش کرده بود .

حس میکرد تحقیر شده !
خودش ، خودش رو تحقیر کرده بود .
نباید اون سر و وضع رو برای خودش درست میکرد ..
حالا مطمعن نبود اگه به چانیول بگه بیخیال شرطش شده ، اون برای داشتن رابطه اشتیاقی نشون بده یا نه .

بغ کرده تو خودش جمع شد .
از خودش بدش میومد . از چانیول که دیگه خیلی بیشتر بدش میومد .
چطور میتونست بیخیال سکس با اون بشه ؟!
با شنیدن صدای باز و بسته شدن در نفسش رو سریع تو سینش حبس کرد .

ترجیح میداد تظاهر کنه خوابه و با چانیول روبرو نشه .
نمیخواست بیشتر از اون خجالت زده شه .

وقتی متوجه شد بکهیون خوابیده ، نفس راحتی کشید و به سمت کمدش رفت .
یه دست لباس دیگه از توش بیرون کشید و بعد از برداشتن حولش به سمت حموم رفت .
هنوز گرمش بود .
سریع لخت شد و شیر اب رو باز کرد .
زیر دوش ایستاد و اجازه داد اب خنک روی پوست عرق کردش جاری شه .

اگه بکهیون یه لحظه دیگه به کارش ادامه میداد ، بیخیال همه تصمیم هایی که گرفته بود میشد و همونجا ، دقیقا روی همون مبل باسن کردنیش رو به فاک میداد .

با اینکه تصمیم گرفته بود فعلا تا یه مدت لمسش نکنه تا مثلا کارش رو تلافی کنه ولی باز هم مقاومت در برابر اون بدن سفید و وسوسه کننده خیلی سخت بود .
هنوز میتونست برجستگی باسن بکهیون رو روی پایین تنش حس کنه

تک خنده ای کرد .
واقعا دوست داشت از اون لحظه ایـکه بکهیون اونطور براش دلبری میکرد فیلم بگیره .
یعنی تا اون حد بهش نیاز داشت ؟ یه کم دلش به رحم اومد .
شاید نباید تا اون حد اذیتش میکرد .
ولی با همه ی اینها یه غرور مردونه از نگاهش معلوم بود .
از اینکه بکهیون هم اون رو میخواست ، سرشار از یه حس خوب بود .

چندین ماه بود که دوری کردن های بکهیون باعث شده بود فکر کنه شاید براش به اندازه کافی خوب نیست و باز هم اون حس های مزخرف همیشگی که با وجود تموم تلاشش برای اهمیت ندادن ، یه قسمتی از غرورش رو هدف میگرفت و قلبش رو ازار میداد .

اما حالا ، میتونست به حس بکهیون هم مطمعن باشه .
دلش راضی نمیشد بکهیون رو اذیت کنه ولی اگه اون هم اون حس مزخرفی که داشت رو تجربه میکرد خیلی بد نمیشد ..
بعد یه ربع نگاهی به پایین تنش انداخت و وقتی تفاوتی ندید عمیق اه کشید .
واقعا باید بعد این همه عمر ، مثل یه نوجوون خودش رو تو حموم ارضا میکرد ؟

دستش که به سمت التش رفت ، چشماش رو بست .
تصویر پاهای لخت بکهیون پشت پلکای بستش نقش بست .
شاید باید همون موقع تی شرتش رو بالا میزد و اون شرت کوچولوش رو پایین میکشید !

🌸Love The Way You Lie [Completed_chanbaek]🌸 Where stories live. Discover now