Part 5

1.1K 100 13
                                    


Couple :BoyXGirl, KookJin

Part 5

با صدای در خونه که حضور جونگکوکو اعلام می‌کرد چشمای نمناکشو بست...

اما جونگکوک به اتاق نیومد..صدای شرشر آب حموم بود که شنیده میشدو قلبشو به درد میاورد..فکرای بدی به ذهنش هجوم آورد که بغضشو ترکوند...

یه موجود پست و آشغال بود که از چشم جونگکوک افتاده بود وسیله ای برای خالی کردن دردهاش شده بود..

فکری به ذهنش رسید..اشکاشو پاک کردو از لبه ی تخت بلند شدو به سمت در رفت..

همونطور که انتظار داشت در قفل بود..نگاهی به لباسهای آویزون شده انداخت..دستی به پالتو و شلوارش کشیدو جیبهاشو بررسی کرد..هیچ کلیدی نبود..لعنت به جونگکوک که همیشه تیز بود..

با ناامیدی به اتاق برگشتو دوباره پاهاشو تو شکمش جمع کرد..هنوزم درد داشت..اما درد قلبش بیشتر از هرچیزی اذیتش میکرد..

.

بوی خوب لوسیون بدن جونگکوک اتاقو پر کردو با بستن چشماش خودشو به خواب زد..

جونگکوک در حال خشک کردن موهاش با کلاه تن‌پوشش به تخت نزدیک شد..پاهای ظریفش که کبودو زخمی بود هنوزم تو چشم بود..آهی کشیدو به سمت کمد لباس هاش رفت..

".میدونم خواب نیستی..پس خودت مثل آدم بلند شو و برای بازجویی آماده شو.."

با این حرف لرزی کردو نیم نگاهی به چهره اخمو جونگکوک که تی شرت خوش رنگی تنش میکردو خیره نگاش میکرد انداخت..

با استرس روی تخت نشست..این مورد کم بود که به بدبختی هاش اضافه شد..همه ی فکرش یک آن سمت جیمین کشیده شد..نبايد برادرش آسیبی میدید..

پاهای لختشو بهم کیپ کردو دوباره نگاش کرد...چرا تحقیرش نمیکرد..چرا دوباره تو صورتش نمیکوبید..نگاهش حس ترحمو بهش القا میکردو این نگاهو دوست نداشت..

جونگکوک نگاهشو گرفتو پشت به هیونا با حوله ی کوچیکی مشغول خشک کردن موهاش شد:" بهتره چیزی بخوری..حوصله قیافه مرده و حرف زدنهای بی حالتو ندارم..

هیونا چشم غره ای رفتو پوزخندی زد :" خوردن من هیچ ربطی به تو نداره..

جونگکوک ابروشو بالا دادو با انداختن حوله دور گردنش به سمتش چرخید :" زبونت دراز شده..مثل اینکه دور برت داشته..واسم هیچ اهمیتی نداره که بخوای از گشنگی بمیری و..

از لبه ی تخت بلند شدو جلوش ایستاد:" آره...میدونم..و برای منم مهم نیست..هر بلایی که میخوای سرم بیار..وگرنه خودم دست به کار میشم..اینو بدون..

Face Off (Season 2) | Complete Where stories live. Discover now