Part 17

1K 96 41
                                    


Couple: Boy X Girl, KookJin, YoonMin

Part 17

لب رودخانه خروشان لحظه ای مکث کردو عریض ترین قسمت رو برای رد شدن انتخاب کرد..

هیونا مضطرب و نگران دستای جونگکوک رو محکم نگه داشته بودو به هر سمتی که جونگکوک میرفت کشیده میشد.. تمام فکرش سمت گوشی همراهش بودو نمی‌دونست تصميم درست چی میتونه باشه..

جونگکوک نیم خیز روی زمین، کنار رود نشست و از پایین نگاهی به هیونا انداخت :" این رودخونه آبش زیاده و ممکنه بخاطر سرعتش نتونی خوب وایستی..

ذهن هیونا همچنان درگیر بودو حرفای جونگکوک رو به خوبی درک نمیکرد..بی هیچ مخالفتی دستاشو سریعا دور گردنش قفل کرد..

جونگکوک نگاه گنگ هیونا رو میشناخت.. با تردید از روی زمین بلند شدو این نگاه رو به حساب خستگی و دردی که میکشید گذاشت..

بدن جونگکوک ضعیف شده بود ولی هنوزم قدرت مقاومت داشت..با احتیاط پاهای خسته شو وارد رودخانه سرد کرد...

ارتفاع آب تا کمرش می‌رسیدو لحظه ای بخاطر سرمای آب لرزی کرد...سنگای ناهموار کف رود با موجهای خروشان، تعادلش رو به هم میزدو هر لحظه ممکن بود بیافته ولی با محکم نگه داشتن پاهای هیونا تلو خوران وسط رود ایستاد..چیزی تا سمت دیگه رود نمونده بودو محکم شدن دستای هیونا دور شونه هاشو نفس های سنگین و بدن لرزونش، قدرتش رو بیشتر از قبل کرد..

هنوزم دوست داشتن این دختر بی پناه رو انکار میکرد..اما هربار که به چشماش به وجودش، به نجات دادنو کمک کردنش فکر می‌کرد، قدرتی بدست می‌آورد که حقیقت رو به رخش میکشید..

هیونا با خارج شدن جونگکوک از آب سریعا پاهای قفل شده اش رو از کمرش سر دادو جونگکوک با این حرکت متوجه پایین اومدن هیونا شد ولی با نگه داشتن پاهاش اجازه نداد..

هیونا متعجب دوباره تلاشی کرد که جونگکوک با صدای جذابش هشدار داد:" من خوبم.. اینطوری سردمم نمیشه..

با این حرف، هیونا دست از تلاش برداشتو لبخند کوچیکی گوشه ی لباش جا خوش کرد.. میدونست چقدر خسته اس و بدنش پر از زخم و کبودیه...قلبش بخاطر این حال و روزش به درد میومد ولی به قول جونگکوک تنها این حالت باعث می شد تا هردو گرم بشن و سریع تر به مقصد برسن..

برای بهتر گرم شدن بدن جونگکوک، دستاشو از گردنش آزاد کردو با احتیاط زیپ کاپشنش رو باز کرد..

جونگکوک با حرکت هیونا از بغل نگاهی به چهره اش انداخت که هیونا با لبخندی دوباره جونگکوک رو محکم به آغوش کشیدو گرمای بدنش رو منتقل کرد..

نیازی به حرف زدن نبود.. خوب میدونست دلیل این کار هیونا چیه و بخاطر موقعیتی که داشتن ترجیح داد سکوت کنه و چه خوب که هیونا هم حرفی نمیزد..

Face Off (Season 2) | Complete Where stories live. Discover now