با صدای ناله تهیونگ از خواب پرید.
بعد از شبی که همدیگه رو بوسیده بودند جونگکوک خیلی راحت تر شده بود و این شب به پیشنهاد ته کنار هم خوابیدند.
سرش رو سمت پسر دیگه چرخوند و به وضوح قطره های ریز و درشت عرق رو روی شقیقه هاش میدید، دستش رو سمت بازوی ته برد و کمی فشرد.-هی تهیونگ، خوبی؟
چشمهای تهیونگ اروم باز شد. چند ثانیه گذشت و ته با گونه های سرخی که توی تاریکی مشخص نبودند دست جونگکوک رو گرفت روش خیمه زد.
چشم های کوک از این حرکت تهیونگ درشت شدن و ناله ارومی کرد و جوابش غرش اروم پسر بزرگتر بود.
کوک جدای از ترسش، بخاطر موقیتی که توش بودند و جوری که تهیونگ دستهاش رو گرفته بود خجالت زده بود.-ته...چیکار میکنی؟
بعد از چند لحظه کوتاه به خودش اومد و با شدت از روی جونگکوک کنار رفت و به سمت دستشویی دوید
و کوک با بهت به راهی که تهیونگ رفت نگاه کرد.تهیونگ|
لعنتی به خودم و افکار و همینطور خواب های کثیفم فرستادم و تند تر دستم رو روی عضوم حرکت دادم تا بلاخره ارضا شدم.
موهام رو محکم به بالا دادم و با عذاب وجدان از تصورات احمقانم راجب جونگکوک موقع خودارضایی به اینه نگاه کردم.
گونه هام سرخ شده بودند و قفسه سینم تند تند بالا و پایین میشد.
دستهام رو شستم و بعد از درست کردن سر و صورتم و البته درست نفس کشیدم از دستشویی بیرون اومدم.بعد از ندیدن جونگکوک توی اتاق خودم بیشتر عذاب وجدان گرفتم.
حتی تصور اینکه فهمیده توی دستشویی چیکار کردم باعث میشد برم و خودم رو از پنجره پرت کنم پایین.تقه ای به در اتاقش زدم و بعد از شنیدن "بیا تو" به داخل رفتم.
اون با لبخندی کمرنگ به چشم های من زل زده بود.
-چیزی شده؟
از شدت دستپاچگی با لکنت گفتم
-نه نـ-ه فقط عم بـ-ببخشید بابت اتفاقی که افتاد!
لبخند کوک بزرگتر شد و با ملایمت گفت
-مشکلی نیست ته، پیش میاد.
پیش میاد...پیش میاد... پس فهمیده..!
مطمئن بودم گونه هام سرخ شده و مثل یه احمق شدم ... چطور میشه که با من اینکارو میکنه؟
-چجوری میتونی اینکارو باهام بکنی جئون؟
کوک متعجب شد
YOU ARE READING
Absolve
Fanfiction+لطفا...بزار برم...همه چیز وحشتناکه! پسر کوچکتر رو بغل کرد و کنار گوشش اروم لب زد -همه چیزو درست میکنم ... همیشه کنارت میمونم Main couple : vkook Sub couple : yoonmin - namjin - bXg Genre : omega verse - romance - angst - happy end