6

4.7K 954 24
                                    

پرستار بعد از چک کردن دوباره وضعیت پسر روی تخت اتاق بیرون رفت‌‌.
تهیونگ محو صورت جونگ‌کوک بود.

"چطور میتونی انقدر زیبا باشی؟چطور تک تک اجزای صورتت انقدر زیبان؟"

اروم دستش رو سمت گونه جونگ کوک برد و پوست نرمش رو لمس کرد. 
بوی جونگ‌کوک نسبت به روزای گذشته بیشتر شده بود. 
با توجه به چیز هایی که دیده و شنیده بود شکی در امگا بودن جونگ‌کوک نبود.

تا الان ممکنه خیلی ها توی مدرسه این موضوع که جونگ‌کوک یه امگا هستش رو فهمیده باشن ...

"شب شد کوکی و تو هنوز خوابیدی...نمیخوای چشم‌هاتو باز کنی؟"

از جاش بلند شد و برای دیدن پدرش از اتاق بیرون رفت.
راهروی سرد بیمارستان رو طی کرد و به اتاق پدرش رسید.
اون این مدت خودش رو با بیمارستان خیلی مشغول کرده بود.
دستش رو سمت در برد و چند بار اروم به در کوبید ، بعد از شنیدن اجازه ورود پدرش اروم در رو باز کرد و به داخل اتاق رفت.

"پدر..."

اقای کیم سرش رو بالا اورد و نگاهش رو به پسرش داد

"تهیونگ! اینجا چیکار میکنی؟ این وسط نایست بیا بشین."

روی مبل قهوه ای رنگ نشست و کمی بدنش رو کش داد.

"تقریبا سه روز میشه که خونه نیومدید ... امیدوارم زودتر سرتون خلوت شه چون مادر بشدت دلتنگتونه"

-امشب بلاخره سرم یکم خلوت میشه پرونده ها این مدت زیاد بودن. نگفتی پسر مشکلی پیش اومده که دارم اینجا میبینمت؟!

"دوستم ... اتفاق ناخوشایندی امروز افتاد اوردمش اینجا و چند ساعتی هستش که بیهوشه
میخواستم ازتون چندتا سوال بپرسم ..."

-امیدوارم دوستت حالش بهتر بشه و میتونی سوالاتت رو بپرسی

تهیونگ نفسی گرفت و جدیت گفت

"تنها دسته ای که بوی خاصی نداره بتا میشه درسته؟"

اقای کیم سری تکون داد.

"خب من کسیو دیدم که بتا نیست ولی هیچ بویی نمیداد... یعنی هیچ بویی نه یکم بو داشت ولی خیلی کم بود"

"خب هم الفا ها و هم امگا ها با استفاده از یسری قرص ها که فروششون بخاطر اسیب به گرگ که یجور خودکشی محصوب میشه ممنوع شده میتونن بوشون رو بپوشونن "

ته کمی نگران شد

"یعنی اسیب به گرگ ... دقیقا چجوری میشه؟"

Absolve Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora