با اینکه نشسته بود سرش گیج میرفت و دیدش تار و سیاه میشد.
سرش رو اروم روی میز گذاشت و سعی کرد ذهنش رو از فکر های گوناگون منحرف کنه.تهیونگ بعد از نیم ساعت و توبیخ شدن کنار جونگکوک نشست و بهش نگاه کرد.
عصبانی بود ! خیلی زیاد!
به جونگکوک کفته بود وقتایی که نیاز داره باهاش حرف بزنه و الان...رفته بود داخل دستشویی و با تیغ خونی گوشه دستشویی مواجه شده بود...
هر چند تنها دلیل همراه جونگکوک رفتنش هم همین بود !جونگکوک سرش رو محکم روی میز فشار داد و ناله ای کرد !
پسر بزرگتر نگران شد...جونگکوک با احساسات و روانش بازی میکرد.
-چیزی شده کوک؟
-نه فقط سرم درد میکنه ...
تهیونگ هوف کلافه ای سرداد و منتظر موند این زنگ هم تموم بشه تا بتونه با جونگکوک حرف بزنه.
با صدای زنگ همهمه بزرگی بوجود اومد و دانش اموزان شروع کردند به کش و قوس دادن بدنشون
تهیونگ سمت جونگکوک چرخید و با لحن عصبانی گفت
-بلند شو باید باهم حرف بزنیم !
جونگکوک متعجب سری تکون داد و اروم از جاش بلند شد.
تهیونگ که متوجه شد سر گیجه داره دستش رو گرفت و سعی کرد وزن جونگکوک رو بندازه روی خودش ، سپس با سرعت سمت پشت بوم مدرسه رفت.بعد از داخل شدنشون و اشاره کردن به جونگکوک که بشینه کنارش شروع کرد به حرف زدن
-وقتی از دستشویی اومدی بیرون و من رفتم داخل
-خب...؟
-چیزی رو اشتباهی ننداختی رو زمین؟
جونگکوک اخم کرد!منظورش که اون تیغ لعنت شده نبود ، بود؟
-چطور؟فکر نمیکنم
تهیونگ اهی کشید و با همون لحنی که حفظ کرده بود
گفت-اشتباه فکر میکنی
و بعد تیغی که خون روش خشک شده بود رو جلوی چشم های گشاد شده جونگکوک تکون داد
-نظرت چیه؟
-اونو از کجا گیر اوردی؟!
تهیونگ با ناراحتی لب زد
-چرا؟ چرا اینکارو میکنی؟ مگه میخوای بمیری لعنتی؟!
YOU ARE READING
Absolve
Fanfiction+لطفا...بزار برم...همه چیز وحشتناکه! پسر کوچکتر رو بغل کرد و کنار گوشش اروم لب زد -همه چیزو درست میکنم ... همیشه کنارت میمونم Main couple : vkook Sub couple : yoonmin - namjin - bXg Genre : omega verse - romance - angst - happy end