۱۷) ولی تو تونستی

737 144 203
                                    

بابت تاخیر معذرت میخوام ولی در عوض‌ پارت طولانی و پر اسماتی داریم.

این پارت رو لطفا با آهنگِ Eyes off you از Prettymuch گوش بدید.

ووت و کامنت یادتون نره.💜

کصدستی و اشتباهات رو به بزرگی خودتون ببخشید.

******





لیوان قهوه رو از دست لیام گرفت و بهش اشاره کرد که کنارش بشینه. بعد از اینکه لیام رو کنارش حس کرد، سرش رو خم کرد و روی شونه ی چپ لیام گذاشت و دست اون مرد دور شونه ی زین حلقه شد.

   زین رو محکم به خودش چسبوند : میخوام یه چیزی بهت نشون بدم.

   زین سرش رو کج کرد و به نیمرخ لیام از پایین خیره شد: چی؟

   بعد بوسه ی کوچیکی رو قسمت فکش که بخاطر ریشش  زبر شده بود گذاشت که لبخند لیام رو در پی داشت.

   از جاش بلند شد و انگشت اشارش رو به سمت زین گرفت: همینجا بشین، چشماتم ببند.

   زین چشم هاش رو چرخوند: چقدر من از این لوس بازیا بدم میاد!

   لیام ابروی سمت چپش رو بالا برد و با بدجنسی‌گفت:عه؟ پس هیچی دیگه ،بهت نشونش نمیدم.

   زین با اعتراض صداشو بلند کرد: هی! بدجنس‌ نشو.

   لیام خندید و شونه هاش‌رو بالا انداخت: خودت گفتی‌خوشت نمیاد!

    زین با تخسی لب هاش رو جمع کرد: پین!

    صدای خنده ی لیام بلند شد و زین هم به آرومی لبخند زد. سرش رو کج کرد و به لیام خیره شد که اون هم خندش متوقف شد. با دیدن قیافه ی زین لبخند پررنگی زد و به سمت زین خم شد.

   لی- پسر ِ تخس و شیرینِ من!

   بعد از گفتنِ این جمله به آرومی لب هاش رو به لب های زین چسبوند و بوسیدش. سرش رو عقب کشید و دستش رو به آرومی روی‌چشم های براق شده ی اون پسر گذاشت و پلک هاش رو بست.

   لی- بسته نگهشون دار تا برگردم.

     اوهومی زمزمه کرد و منتظر موند. به طرز‌ خوشایندی هیجان داشت و ضربان قلبش کمی تند تر میزد. نفس عمیقی کشید و قدمای‌ لیام رو گوش داد که ازش دور میشدن و بعد صدای خش خش کاغذ و دوباره قدم های لیام که بهش‌ نزدیک میشدن.

   لی- چشم هات رو باز کن!

  
   زین به آرومی چشم چپش رو باز کرد و با دیدنِ چیزی که دست لیام بود، چشم راستش هم باز کرد و متعجب و با بهت زل زد به تابلوی توی دستش.

Eyes Off You [Z/M]Where stories live. Discover now