۱۶) با کی لج کردی؟

648 160 261
                                    

نگاهی به پست جدیدی که لیام توی اینستاگرامش گذاشته بود انداخت و دهنش رو کج کرد. اصلا از اون پسره ی فرفری که دور و بر لیام میپلکید خوشش نمیومد. یعنی چی که یکی از خوشگلترین و در عینِ حال گی ترین سلبریتی های دنیا باید بیاد و این قدر با لیام صمیمی‌بشه؟

سرش رو بلند کرد و رو به هری ای که داشت از آشپزخونه خارج میشد گفت: اصلا این پسره ی شیربرنج از کجا پیداش شد؟

هری بلند خندید و فنجون قهوه رو جلوی زین گذاشت و لویی هم با خنده خودش رو پرت کرد روی مبلِ روبروی زین.

لو- خدای من تاحالا این روی تو رو ندیده بودم!

هری در تایید حرف لویی سر تکون داد و کنارش نشست: زینِ حسود زینِ مورد علاقمه

زین اخم هاش رو کشید توی هم و دست هاش رو توی سینه‌ش‌ قفل کرد: من کِی حسودی کردم؟

لویی ابرو هاش رو بالا انداخت: همین الان؟

زین سرش رو به دو طرف تکون داد: اشتباهه! ردش میکنم

هری- وضعیتت با لیام چطوره؟

زین ابرویی بالا انداخت: افتضاح؟

هری- و چرا؟

زین پاهاش رو توی بغلش جمع کرد: خب، من مثلِ جوجه اردک تمام مدت دنبالشم و همش دارم ازش معذرت خواهی میکنم ولی اون همش بی حرف ولم میکنه و میره. دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم؟

هری از جاش بلند شد و دست های زین رو گرفت: یه فکر خوبی دارم. بلند شو

زین رو دنبال خودش توی آشپزخونه کشید و روی صندلی نشوندش.

زی- چیشده؟

هری در حالی که توی کابینت هارو میگشت گفت: امشب پارتی برای انتشار آلبوم جدید ترویه!

زین چشم هاش رو توی کاسه چرخوند : خب؟

هری درحالی که وسایلی که میخواست رو پبدا کرده بود از جلوی کابینت کنار رفت و سمت زین رفت: بهم گفت تورو حتما ببرم! ازت خوشش اومده.

زین دهنش رو کج کرد و با بدعنقی گفت: مار از پونه بدش میاد

هری پرید وسط حرفش: جناب مار... بشین که میخوام خوشگلت کنم

زین که تازه چشمش به تیوب های رنگ و بطری اکسیدان افتاده بود ابروهاش رو بالا انداخت: نه هری!

هری سر تکون داد: آره زین. لیام عاشق موی بلونده

زین سرش رو تکون داد و درحالی که میخواست از جاش بلند بشه گفت: صد سال سیاه همچین خفتی رو تحمل نمیکنممم

Eyes Off You [Z/M]Where stories live. Discover now