نگاهی به پست جدیدی که لیام توی اینستاگرامش گذاشته بود انداخت و دهنش رو کج کرد. اصلا از اون پسره ی فرفری که دور و بر لیام میپلکید خوشش نمیومد. یعنی چی که یکی از خوشگلترین و در عینِ حال گی ترین سلبریتی های دنیا باید بیاد و این قدر با لیام صمیمیبشه؟
سرش رو بلند کرد و رو به هری ای که داشت از آشپزخونه خارج میشد گفت: اصلا این پسره ی شیربرنج از کجا پیداش شد؟
هری بلند خندید و فنجون قهوه رو جلوی زین گذاشت و لویی هم با خنده خودش رو پرت کرد روی مبلِ روبروی زین.
لو- خدای من تاحالا این روی تو رو ندیده بودم!
هری در تایید حرف لویی سر تکون داد و کنارش نشست: زینِ حسود زینِ مورد علاقمه
زین اخم هاش رو کشید توی هم و دست هاش رو توی سینهش قفل کرد: من کِی حسودی کردم؟
لویی ابرو هاش رو بالا انداخت: همین الان؟
زین سرش رو به دو طرف تکون داد: اشتباهه! ردش میکنم
هری- وضعیتت با لیام چطوره؟
زین ابرویی بالا انداخت: افتضاح؟
هری- و چرا؟
زین پاهاش رو توی بغلش جمع کرد: خب، من مثلِ جوجه اردک تمام مدت دنبالشم و همش دارم ازش معذرت خواهی میکنم ولی اون همش بی حرف ولم میکنه و میره. دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم؟
هری از جاش بلند شد و دست های زین رو گرفت: یه فکر خوبی دارم. بلند شو
زین رو دنبال خودش توی آشپزخونه کشید و روی صندلی نشوندش.
زی- چیشده؟
هری در حالی که توی کابینت هارو میگشت گفت: امشب پارتی برای انتشار آلبوم جدید ترویه!
زین چشم هاش رو توی کاسه چرخوند : خب؟
هری درحالی که وسایلی که میخواست رو پبدا کرده بود از جلوی کابینت کنار رفت و سمت زین رفت: بهم گفت تورو حتما ببرم! ازت خوشش اومده.
زین دهنش رو کج کرد و با بدعنقی گفت: مار از پونه بدش میاد
هری پرید وسط حرفش: جناب مار... بشین که میخوام خوشگلت کنم
زین که تازه چشمش به تیوب های رنگ و بطری اکسیدان افتاده بود ابروهاش رو بالا انداخت: نه هری!
هری سر تکون داد: آره زین. لیام عاشق موی بلونده
زین سرش رو تکون داد و درحالی که میخواست از جاش بلند بشه گفت: صد سال سیاه همچین خفتی رو تحمل نمیکنممم
![](https://img.wattpad.com/cover/243364869-288-k423229.jpg)
YOU ARE READING
Eyes Off You [Z/M]
Short Storyهیچوقت فکر نمیکردم کسی بتونه باعث بشه من اینقدر از خود بیخود بشم . ولی تو تونستی! و حالا من نمیتونم چشمام رو، از روت بردارم . [Ziam Mayne] [Completed]