وی: هی تدی بر~
کوک: این دیگع چه اسمیه
وی: نمد، داری چیکار میکنی
کوک: تو مدرسه ام
وی: برگرد سر کلاست بچه گوشیتو کنار بزار
کوک: وقت ناهاره
وی:اوه
کوک: خنده*
وی:الان پیش شوگایی؟
من: نه، شوگا سرما خورده..... فقط من و لیسا ایم
وی:.......اوه
کوک:چرا همچین چیزی گفتی؟
وی: هیچ دلیلی نداشت.......
کوک:اون همش ازم میخواد بهش توجه کنم><
وی:اوکی.*خنده.
بای بای
کوک: بعدا با هم میحرفیم بای
کوک:♥︎ . connection lost.could not send message click to resend
![](https://img.wattpad.com/cover/250853078-288-k883688.jpg)
YOU ARE READING
[𝐒𝐧𝐚𝐩𝐜𝐡𝐚𝐭]ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionوی جانگ کوک رو به طور اتفاقی توی اسنپ چت اون رو به لیست دوستاش اد میکنه. -شیطنت امیز -تاپ ته -باتم کوک -سوشیال مدیا -ترجمه شده توسط خودم 🌝 -کردیت otakulord