Shot 29

369 51 4
                                    

جونگین با یه دستش در اتاق پرو رو بست و با دست دیگش گردن کیونگسو رو محکم تر‌ نگه داشت تا عمیق تر ببوستش. میکروفون لعنتی رو کنار زد و سرش رو چرخوند. زبونش رو روی لب زیرن و پف دار کیونگسو کشید و احساس کرد که زیر دستش تکون میخوره. درست مثل یه ماهی بی دفاع، همونطور که هیولای درون جونگین دوست داشت.

+ ما... ما اینجا نمیتونیم جونگین، دو ساعت دیگه اجرا داریم الان نمیتونیم.

- اگه برام مهم بود الان توی این شرایط قرار نداشتم. بذار ببوسمت بقیه برن به جهنم!

کیونگسو چشمهاش رو بست و نفسهای گرم و خوش بوی مرد مقابلش رو وارد ریه هاش کرد. دست آزاد جونگین روی تنش میچرخید و سانت به سانتش رو بین انگشتهاش میفشرد.
دست برد و دو دکمه اول یقه پیراهن کیونگسو رو باز کرد. پوست مرطوبش رو بین لبهاش گرفت و مکید. انگشتهای کیونگسو روی موهای خوردش حرکت میکردن و پسر کوتاه تر هیر استایلش رو بهم نمیریخت. جونگین جلوتر اومد، با لبهاش گردن کیونگسو رو طی کرد و سیبک گلوش رو لیسید. مرد زیر‌ دستش نفس نفس میزد و سعی داشت ناله هاش رو خفه کنه. اصلا دلش نمیخواست که عوامل بیرون از در بفهمن داره با جونگین اینجا چیکار میکنه!
کاملا به دیوار کوچیک اتاق پرو پرس شد و کمر محکم جونگین به کمرش چسبید. بازوهاش رو بدور بدن و شونه های پهنش حلقه کرد و زبان جونگین به چونش رسید. ته ریش های روی چونه کیونگسو رو بوسید و خندید.

+ کافیه جونگین، کافیه! الان یکی میاد تو!

- از شامپو بدن من استفاده کردی؟ بوی منو میدی.

+ اصلا میشنوی چی میگم؟!

جونگین نیپلهای کیونگسو رو از روی لباس پیدا کرد و انگشتهاش رو روشون کشید. پسر کوتاه تر سرش رو به دیوار چسبوند و نفس نفس زد.

- نه نمیشنوم، بوسیدنت مثل اسنیف کردن چند خط کوکائینه و من نمیشنوم چی میگی کیونگسو. دوست داری اینجوری‌ لمست میکنم؟

+ ما تو مکان عمومی هستیم نمیتونیم.

- اینجوری دوست داری؟ با نیپلات بازی کنم؟ خوشت میاد؟

+ نه نه خوشم نمیاد.

- تو یه دروغ گوی هورنی هستی که همینجا میتونی با نیپل پلی کام شی! پسر بد!

+ کینک اینو داری که توی مکان عمومی انجامش بدیم؟

- مهم نیست، وقتی تو اینجایی بقیه رو میریزم دور.

کیونگسو دیگه نمیتونست. جونگین آتیشِ خالص بود و مدام کمر لعنتیش رو بهش میمالید. خودش دست به کار شد و بقیه دکمه های پیراهنش رو باز و سر جونگین رو به طرف سینه خودش هدایت کرد. پسر بلند تر به این حجم از بی قراریش نیشخند زد. لذت میبرد که کیونگسو بخاطر خودش اینجوری بشه، نفس نفس بزنه و جلوی شلوارش باد کنه!

ShotsWhere stories live. Discover now