Shot 30

392 59 0
                                    

یکی از کوچیکترین باندای زیرزمینیِ کره، نامزد بیون بکهیون که یکی از بزرگترین گنگسترای آسیاست رو گروگان گرفته!
میونه بکهیون و نامزدش خوب نیست و اونها به اجبار وارد رابطه شدن اما بیون باید نامزدش رو از دست اون حرومیا نجات بده! بعد از یک هفته به خونه برمیگرده و با این یادداشت کوفتی مواجه میشه:

” هیونی! نامزدِ قشنگت به مهمونی من دعوته و از اونجایی که به مهمونام احترام میذارم، افرادمو شخصا فرستادم تا بیارنش! تو خودتم دعوتی! باید اینو بدونی که پلیسارو دعوت نکردم و نیازی نمیبیم که تو خبرشون کنی اونوقت مهمونی بدجوری بهم میریزه. تنها بیا، جای همیشگی، بدون اسلحه! Yeol “

حالا بکهیون اینجاست. توی زیر زمین نمور و سردی که مخفیگاه اون بانده. نامزدش با چشمهای اشکی به صندلی بسته شده و اون مرد بالای سرش ایستاده. اسلحش رو مستقیما به طرف پیشونی پارک نشونه گرفته و برای اولین بار دستهاش میلرزن، نمیتونه کلتش رو بین انگشتهاش نگه داره.

” مگه نگفتم بدون اسلحه؟ “
” اونو ول کن، من اینجام بجاش منو بگیر. “
” میدونم که حالت ازش بهم میخوره و میخوای از شرش خلاص شی، ولی لازم نیست اینقدر زیاده روی کنی. “

افراد پارک اون زن رو ازاد میکنن و حالا بکهیون روی اون صندلی نشسته.

” صورتتو زخمی کردی؟ “
” به تو ربطی نداره. “

مردی که پشت سر بکهیون ایستاده شونش رو با حرص عقب میکشه تا اربابش صورت طعمه ارزشمندش رو ببینه. پارک مرد رو مرخص میکنه و به طرف بکهیون خم میشه:

” اخرین قولی که بهم دادی این بود که مراقب خودت باشی اما الان زخمی ای. گنگستر بیونِ بزرگ همینجوری به قولهاش عمل میکنه؟ “
” تو هم اخرین قولی که بهم دادی این بود که کنارم میمونی اما الان چی؟ هدفت چیه؟ چرا قلبمو به درد میاری؟ “
” تو باید از زندگیت راضی باشی هیونی! “
” من از هیچ چیزِ این جهنم راضی نیستم! توی هر عملیات امیدوارم که دیگه به خونه برنگردم اما همچین چیزی اتفاق نمیوفته. “
” میخوای من راحتت کنم؟ “
” میخوای منو بکشی؟ “
” اگه به قیمت آزادی روحت باشه، شاید انجامش بدم. “
” انجامش بده، من امادم. “

بکهیون چشمهاش رو میبنده و لوله سرد اسلحه پارک روی شقیقش قرار میگیره. بنگ!

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

+ پارک خلاصش کرد؟
- نه قربان!
+ از چه جهنمی حرف میزنی؟ مگه قرار نبود اون فاکر لعنتی بیونو از سر راهمون برداره؟!
- متاسفم قربان، ولی مثل اینکه پارک فریبمون داده، اونا فرار کردن!

ووت و کامنت فراموش نشه.♡

ShotsDove le storie prendono vita. Scoprilo ora