📷Part 28📷

369 126 59
                                    

با حرفی که لوکاس زد همه با چشمای گرد شده نگاهش کردن.جدا فیلم گرفته بودن؟؟

تو اون لحظه همه دو دسته فکر داشتن.

یک:اون دسته که مثل بکهیون فکر میکردن اونا اون شب کاری کردن و چانیول مسئولیت پذیر نبوده.که این شامل خود بکهیون و سهون و حتی کای میشد!!

دو:اون دسته که فکر میکردن اون شب هیچ اتفاقی نیوفتاده مثل چانیول که خودش رو میشناخت و لوکاس و مارک که فیلم رو چندبار با هم دیده بودن!!

بله!!

اونا اون شب "هیچ" کار مثبت 18 ای نکرده بودن و بقیه اینو وقتی فهمیدن که فیلم از دقیقه 15 رد شد!!

از اول فیلم که بکهیون دوربین رو روشن کرده بود و گذاشته بود کنارشون روی میز تا بتونه یه اجرای موزیکال عاشقانه رو نشون بده تا وقتی چانیولم همراهش شده بود و نقش مرد عاشق بکهیون رو بازی کرده بود،سهون داشت با قیافه "وات د فاک؟"ی به دوربین نگاه میکرد.

تنها وقتی که لبخند زد وقتی بود که اون دوتا حواسشون نبود و روی یکی از خرت و پرتای همیشگی روی زمین خونه چانیول راه رفتن و با از دست دادن تعادلشون رفتن تو در.دستای چانیول تونستن کاری کنن که بینیش به در نخوره و عمل لازم نشه اما بکهیون با کمر خورد به دستگیره در و درد کمرش که تا فرداش مونده بود باعث شد اون سوتفاهما پیش بیاد!!

وقتی فیلم به اینجا رسید چانیول یدفعه دستاش رو محکم به هم کوبید و با لحن هیجان زده ای گفت:«دیدی گفتم شاید خوردی به در؟؟نه دیدی؟؟حال کردین اصلا مثالو؟؟»

بقیه سری به نشونه تاسف تکون دادن به جز کای که با لپای قرمز به بدن نیمه برهنه چانیول خیره شده بود و بکهیونی که با همون لپای سرخ شده با خجالت سرشو پایین انداخته بود.زود قضاوت کرده بود و حالا نتیجش شده بود دوری از کراشش!!

البته چانیول کاملا برعکس بکهیون فکر میکرد!!

اون فکر میکرد حالا که این سوتفاهما برطرف شده میتونه دوباره به اون پسر نزدیک بشه و این،شاید جزو محدود دفعاتی بود که اون دوتا طراحای سوالای جهانی سبجق،با هم اختلاف نظر داشتن!!

سهون با چندشی نگاهشو از دوربین گرفت و با گفتن"خب سینمایی تموم شد بگیرین بخوابین"همشون رو مجبور کرد بخوابن و شماها سخت در اشتباهین اگه فکر کردین سهون متوجه نگاه خیره کای،به بدن رفیق دلقک ماهیش نشده!!

اون متوجه شده بود و قرار بود نشونش بده که خودش هیچی از چانیول کم نداره!!

موقع خواب که شد میخواست با یه اخم غلیظ به کای نشون بده نباید به کسی جز خودش نگاه کنه اما همون موقع،با دیدن چهره غرق در خواب پسر،ذهنش خالی شد و لبخند زد.گونه چپش که روی بالشت قرار گرفته بود و دهن نیمه بازش،بدن کوچیکش که گوله شده بود و همشون با هم،یه تصویر فوق کیوت رو نشون سهون میدادن.

Kak Block(EXO_sekai)[Full]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora