Kak Block(EXO_sekai)[Full]

📷Part 68📷

دیدار خانوادگی!

دیدار خانوادگی یکی از مهم ترین رویداد هایی بود که کاپل ها باید میگذروندنش و نقش مهمی برای ادامه ی رابطه های جدی داشت.

چانیول و بکهیون هم قبلا این روند رو از سر گذرونده بودن که با وجود خطرات زیادش،به خیر و خوشی به سر رسیده بود.

الان هم نوبت سهون و کای بود که این روند رو طی کنن و به طور جدی رابطه ی رسمیشون رو اعلام کنن.

این درست بود که ازدواج همجنسگراها تو کره ی جنوبی هنوز قانونی نبود،ولی به خاطر پیشرفت فرهنگ و تبلیغ LGBTQ تو فضای رسانه ای کره،داشتن رابطه ی رسمی خیلی دور از ذهن نبود.

سهون هم قبلا چندباری با خونواده ی کای ملاقات کرده بود و از اونجایی که آقا و خانم کیم به خاطر دوتا فرزند اولشون با این قضیه خیلی خوب کنار اومده بودن،هیچ مشکلی تو قبول کردن رابطه ی کای و سهون نداشتن.

بنابراین مشکل جای دیگه ای بود.

یعنی پدر و مادر سهون!

این درست بود که سهون گفته بود که پدر و مادرش خیلی وقته از همجنسگرا بودنش خبر دارن و مشکلی پیش نمیاد،اما کای نمی تونست اضطرابش رو کنار بزنه و جوری رفتار کنه که انگار هیچ مشکلی نیست!

خب که چی اگه از همجنسگرا بودن سهون اطلاع داشتن؟

تو فیلما خونواده ی پسر هم از استریت بودن پسرشون خبر داشتن ولی چون با دختره مشکل داشتن تو صورتش آب می ریختن!

"البته تو این سریال جدیده برای کلیشه شکنی با قهوه ی داغ دختره رو سوزوندن پس امیدوارم قهوه ی داغ دم دستشون نباشه و به آب راضی بشن..."

کای که داشت تو ذهنش از مادر دوست پسرش یه غول میساخت و مثل زن های نچسب سریال های کره ای تصورش میکرد،با نگرانی لبش رو گزید.

سهون هم که حالت بیبی کیوتش رو دید،آهی کشید و با حلقه کردن انگشت هاشون میون هم،سعی کرد یکم آرومش کنه.

حقیقت این بود که سهون نمی تونست خیلی از مادرش دفاع کنه چون مادرش حتی تو تصورات خودشم،غول محسوب میشد!

"اگه بفهمه در موردش چی فکر کردم یدفعه میبرتم تو رینگ و تا جایی که جا دارم میزنتم....یدفعه دلم نمیخواد برم تو...."

سهون با این فکر جلوی در خونه ایستاد و با اخم به در خونه اشون نگاه کرد.

در فلزی انقدر زیر نگاه خیره ی سهون مضطرب شد که با صدای تق کوتاهی،راه رو براش باز کرد...

خب البته همه ی اینا توهم بود چون دلیل باز شدن در،این بود که پدرش که قبلا میدونست میان،منتظر پشت آیفون ایستاده بود و به محض دیدن سهون از آیفون تصویری،در رو باز کرده بود.