📷Part 41📷

77 34 11
                                    

بعد از حموم عمومی،هر کس دنبال کار خودش رفت و چانیول و بکهیون هم،چون این اول قرارشون بود،تصمیم گرفتن برن یه کلاب و یکم خوش بگذرونن.

حالا هم تو کلاب "ستاره و ماه"،یه گوشه برای خودشون پیدا کرده بودن و آروم با ریتم آهنگ،بدنشون رو تکون میدادن.

_این آهنگ رو دوست داری؟

چانیول با اخم ریزی پرسید و منتظر به بکهیون خیره شد.بکهیونم همینطور که به اطرافش نگاه میکرد،بی تفاوت گفت:«نه از قبلی بیشتر خوشم میومد این یکی خیلی بدنم رو میلرزونه»

چانیول تکخندی زد و همونطور که دستش رو دور شونه های بکهیون حلقه میکرد،با خنده گفت:«موافقم.منم دقیقا از آهنگ قبلی بیشتر خوشم اومده بود!!»

_واو واقعاً؟!فکر کنم ما دوتا جداً سولمیت هم دیگه باشیم چانیول!این حجم از اتفاق نظر و تفاهم طبیعی نیست!!

بکهیون با حالت شوکه ای به چانیول خیره شد و هیجان زده گفت.چانیولم که بالاخره تونسته بود نگاه بکهیون رو به خودش جلب کنه،لبخند جذابی زد و گفت:«چرا طبیعی نیست؟خیلی هم طبیعیه!!آدم که برای تفاهم داشتن و هم نظر بودن با دوست پسرش نباید ناراحت بشه!»

بکهیون هومی کشید و با تردید گفت:«آخه مامانم میگفت خودشم سر قرارش با بابام تفاهم خیلی زیادی داشتن و مامانم فکر میکرده مرد رویاهاش رو پیدا کرده اما بعد ازدواج فهمیده که بابام دروغ میگفته و اصلاً هم با هم تفاهم ندارن.ببین میگم تفاهم ندارن واقعاً میگم ها!در حدی سلیقه های متفاوتی دارن که بابام گوشت خواره در حالی که مامانم گیاه خواره!!»

چانیول با جمله آخر بکهیون،با گیجی پلک زد و گفت:«با اینکه کنجکاوم بدونم برای غذا چیکار میکردین ولی بیخیالش.پس تو چی؟گیاه خوار شدی یا گوشت خوار؟»

بکهیون با سوال چانیول تکخندی زد و انگار که اصلاً انتظار همچین سوال واضحی رو از یکی از نابغه های سبجق نداشت،گفت:«تچ....از تو انتظار نداشتم زئوس!این سوال از یه نابغه ی سبجق بعید بود!معلومه که همه چیز خوارم

با جواب بکهیون،چانیول با دهن باز نگاهش کرد و یدفعه گفت:«لطفاً یه جور نگو انگار که همیشه بچه ی یه گیاه خوار و یه گوشت خوار میشه همه چیزخوار!!»

بکهیون سریع سری به نشونه نه تکون داد و گفت:«نه ببین آخه تو کل دنیا هیچ گوشت خوار و گیاه خواری با هم جفت گیری نمیکنن.اصلاً اگه گوشت خواری و گیاه خواری بین آدما انتخابی نبود هم،این اتفاق بین آدما هم به وجود نمیومد که حاصل ازدواج یه گوشت خوار و یه گیاه خوار،بشه همه چیز خوار.فهمیدی؟؟»

چانیول با "آها"ی بلندی سرش رو به نشونه تایید تکون داد و باعث شد تا بکهیون با خنده،سری به نشونه رضایت تکون بده.

حرف زدن با چانیول سرگرم کننده بود و اون دو نفر خیلی خوب همدیگه رو میفهمیدن و به نظر نمیومد که چانیولمثل باباش تو گذشته، تو قرار گذاشتن سرش شیره بماله و از قصد،طبق میل بکهیون رفتار کنه.

Kak Block(EXO_sekai)[Full]Where stories live. Discover now