📷Part 43📷

76 27 3
                                    

_یه روز یه سیب زمینی قل میخوره میره تو لونه ی یه جوجه تیغی.جوجه تیغیه هم داد میزنه آخ جون هیونگ از سربازی برگشته!

چانیول بعد از تعریف کردن به اصطلاح جوکش،بلند بلند خندید و صدای خنده ی بکهیون هم،بلند شد.کای که کنار سهون نشسته بود،به خاطر خنده ی بکهیون لبخند زد و هیچ تغییری تو صورت پوکر سهون به وجود نیومد.

به ثانیه نکشیده بود که از درخواستش پشیمون شده بود.پوشیدن اون لباس های کثیف بعد از حموم،خیلی بهتر از این بود که از چانیول و بکهیون کمک میخواستن و این جوک های مسخره رو میشنیدن.

آهی کشید و همین که به خونه اش رسیدن،سریع از ماشین پیاده شد و بوسه ای رو لب های کای گذاشت.گونه های کای یکم سرخ شده بودن و سهون با دیدن اون حالت چهره اش،لبخند زد.

_راستی سهون آماده باش.دو روز دیگه من و آفرودیت عزیزم میخوایم بریم سر قرار.تو و کای هم بیاین سر صحنه ی فیلمبرداری اون فیلم ترسناکه که بهت گفته بودم.آدرسش رو برات میفرستم.حالا هم وقت جدایی رسیده.میدونم دوسم داری ولی باید این درد دوری و جدایی رو تحمل کنی.فعلاً!!

چانیول قبل از اینکه براش بوس پروازی بفرسته و گاز بده،با خنده گفت و خداحافظی کرد.نگاه سهون اما خیره به جای خالی ماشینش بود که چانیول بازم ازش کش رفته بود و قرار نبود حالا حالاها پسش بده.

"من چرا با این دوست شدم؟؟"

سوالی که ذهن سهون رو درگیر کرده بود،سوالی بود که یه سبجق واقعی محسوب میشد و هیچ جواب منطقی و غیر منطقی ای،براش پیدا نمیشد!

---------------------------------------------------------------------------------

_لیسا ببین این چطور شده؟

جنی همونطور که داشت فیلم تمرین رقصش رو نشون دوست دخترش میداد،با ذوق بهش نگاه کرد و لیسی به لبش زد.

تازه بستنی شکلاتیش رو تموم کرده بود و کنار لیسا نشسته بود.بعد از یه دعوای دوباره با مامانِ عشقِ پسرش_که دیگه تبدیل به یه روتین تو خونه ی خانواده ی کیم شده بود_اومده بود خونه ی لیسا تا کنار هم باشن.

اون روزم تمرین آوازشون تو کمپانی زود تموم شده بود و از اونجایی که یه روز تعطیل بود،حالا تو خونه ی لیسا،روی مبل و جلوی تلویزیون نشسته بودن و از کنار هم بودن لذت می بردن.

لیسا هم سخت تلاش کرد تا فقط فیلم رقص جنی رو ببینه اما تو اون لحظه،لب های جنی بیشتر از چیزای دیگه توجهش رو جلب کرده بودن.آخرشم تحمل نکرد و با قرار دادن دستش پشت گردن جنی،سرش رو جلو برد و بعد از لیسی که به لب شکلاتی جنی زد،زبونش رو داخل دهنش برد و شروع به بوسیدنش کرد.

مزه ی بستنی بیشتر از هر مزه ی دیگه ای بود اما نرمی لب های دوست دخترش وقتی بین لب هاش حرکت میکرد،ضربان قلبش رو بالا میبرد.دلش میخواست همین الان جنی رو به دیوار بچسبونـ-

Kak Block(EXO_sekai)[Full]Where stories live. Discover now