📷Part 29📷

334 124 57
                                    

تاپ؟؟

برا چی باید برای تولدش بهش یه تاپ هدیه بده؟؟؟

مگه همچین هدیه هایی هم هست اصلا؟؟

جونگین نگاهشو به پسری که کنار لوهان وایساده بود دوخت و با لکنت گفت:«یـ-یعـ...یعنی چی؟؟»

لوهان تند تند پلک زد و شونشو بالا انداخت و گفت:«تو کمپ سال قبل چند بار گفتی سینگل و باکره ای و میخوای رل بزنی منم گفتم کی بهتر از تاپ خودمون»

کای دوباره به پسر که این بار با دقت داشت نگاهش میکرد نیم نگاهی انداخت و گوشه لباسشو چنگ زد.

نفس عمیقی کشید و رو به لوهان با تردید گفت:«آره ولی....»و بعد نگاهش ناخودآگاه سمت پسر اخموی پشت سرش رفت.

سهون با جدیت و حرص به پسر کنار لوهان خیره شده بود و از نگاه خیره اون پسر به "کیم کاک باکرش" حرص میخورد.به چه جراتی به بیبی سهون خیره شده بود؟؟

لوهان که این حالت کای رو درک نمیکرد با تعجب گفت:«ولی چی؟؟»

سهون دیگه تحمل نکرد و سریع جلوی کای وایساد تا سد نگاه خیره اون پسر قدبلند به کای بشه و بعد با جدیت رو به لوهان گفت:«ولی اون الان سینگل نیست و به زودی قرارم نیست باکره باشه!»

بکهیون با شنیدن این حرف سهون نیم نگاهی به اطراف انداخت و با ابروهای بالا رفته شانس سهون رو تحسین کرد.اگه جونمیون این حرفارو میشنید بدون شک سهون رو شوت میکرد کنار و بهش میگفت از این آرزوها حتی تو خوابشم نکنه.

_ولی همین دیروزم گفت سینگله!!

سهون با حرفی که لوهان زد نفسشو حرصی بیرون داد و گفت:«ولی امروز نیست.دیروز دیروز بود امروز امروزه!!»

چانیول با تعجب دستی به چشمای خواب آلوش کشید و با دقت به کای و سهون خیره شد.خودش و آفرودیت عزیزش یه شب کامل وقتی مست و تنها تو خونشون بودن کار خاصی نکرده بودن حتی یکی از همون دعواهای مدرن رو هم انجام نداده بودن و با هم رل نزده بودن.رفیقش چه راه هایی بلد بود که تو یه شب تو چادری که دو نفر دیگه هم توش بودن و بیشترش رو هم خواب بوده تونسته مخ کای رو بزنه و کاری کنه با هم رل بزنن؟؟

با حرف لوهان توجهش به اونا جلب شد:«باشه به هر حال این فقط یه شوخی بود سئونگ هیون میخواست با یکی رل بزنه منم گفتم از اونجایی که کای سینگله مورد مناسبیه.سورپرایز اصلیم اینه»و بعد از اینکه کلید توی دستشو سمت کای گرفت گفت:«یه ویلا تو همین اطراف آدرسشو برات میفرستم»

کای با لبخند دستشو جلو برد تا تشکر کنه اما سهون سریع تر بود و بعد از گرفتن کلید هومی کشید و گفت:«اوکیه ممنون»و برگشت سمت کای.

کای با تعجب به چهره عصبی سهون خیره شد و آب دهنشو به زحمت قورت داد.نگاه سهون از چشمای کای پایین رفت و روی گلوش زوم شد.

Kak Block(EXO_sekai)[Full]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant