📷Part 57📷

63 27 4
                                    

کای که نمی تونست اون لحظه به چیز دیگه ای جز گرمی زبون سهون فکر کنه،لب پایینش رو گاز گرفت و با دستش به روتختی چنگ زد.

نگاه سهون روی سرانگشت های سفید شده ی دوست پسرش خیره موند.می تونست حدس بزنه بیبیش چقدر محکم به روتختی چنگ زده و داره ناله هاش رو کنترل میکنه.

آروم جفت دست کای رو گرفت و با قرار دادنشون بالای سرش،لبخندی زد و گفت:«جلوی خودت رو نگیر.چون منم قرار نیست جلوی خودم رو بگیرم»

لحن سهون خیلی ملایم بود و لبخند مهربونش،قرار بود کای رو آروم کنه اما...

حس ششم کای بهش هشدار میداد که نباید حرف دوست پسرش رو کاملا باور کنه!

برای همین با اضطراب بیشتری به سهون نگاه کرد.

سهونم که دید کای همچنان آروم نشده،بوسه ای روی دیک گرم و سخت شده اش گذاشت و با شنیدن تند شدن نفس های بیبی کیوتش،با دستش بیضه هاش رو نوازش کرد.دستش آروم روی پوست نرم و حساسش حرکت میکرد و با فشار گاه به گاه،خیره به چهره ی غرق لذت کای شد.

کای هم با دیدن اینکه سهون چطور با لذت دیکش رو تو دهنش می بلعه،ناله ی بلندی کرد و به موهاش چنگ زد.

قوس کوتاهی که به کمرش داد و بلندتر شدن ناله هاش،همراه با چنگ محکمی که به موهای سهون زد و بیشتر فرو کردن دیکش تو دهن سهون،نشونه های نزدیک شدنش به اوج بود.

نزدیک شدنش به لذتی که تقریبا باهاش آشنا بود.

ولی اینبار با سری قبلی فرق داشت.

سهون بار قبلی خیلی ملایمتر رفتار کرده بود ولی الان،به قدری محکم دیک کای رو مک میزد که انگار میخواست تمام مایع منی کای رو ببلعه و هیچی باقی نذاره!

_آه-آه!د-دارم میام!آهــــــــــــه!

کای با آخرین ذره های هوشیاریش،اونم درست وقتی که نزدیک بود به کام برسه،سعی کرد سر سهون رو عقب بکشه و ناله ی بلندی کرد.

سهونم سرش رو عقب کشید و همون لحظه،مایع سفید رنگ و غلیظی با فشار روی صورتش خالی شد.

کای که هنوز به خودش نیومده بود،با چشم های خمار شده نفس نفس زد و بیحال بهش نگاه کرد.

سهونم آروم مایع منی کای رو از روی چشم هاش پاک کرد و به دوست پسرش خیره شد.به معشوقه ی سکسیش که حالا روی تخت دراز کشیده بود و با نگاهی وسوسه انگیز نگاهش میکرد.

نگاهی که انگار از تک تک هورمون های مردانه و جنسی سهون،میخواست به فاکش بده و از لذت خیسشون کنه!

هر دوشون برای چند لحظه بهم خیره شده بودن که کای با یادآوری اتفاقات چند لحظه پیش،با خجالت سعی کرد پاهاش رو جمع کنه.

باورش نمیشد که کامش رو روی صورت سهون پاشیده!

_خوب بود؟

Kak Block(EXO_sekai)[Full]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt