PART 27

1.2K 170 2
                                    

چند روز از بازگشت جونگ کوک به خونه میگذره و از اون روز تا الان رابطه اشون به نقطه ی عاطفی رسیده. اون ها قرار میزارن و کل ساعات روز که تهیونگ سرکاره رو چت میکنن و گاهی اوقات هم روی میز دفترش سکس میکنن .

_ ن... اهه... بیخیال... هیونگ من باید برم...

تهیونگ با صدای خشدارش اروم گفت و سعی کرد پسر بزرگتر رو که پوست گردنش رو ساک میزد از خودش دور کنه .

_ اما من نمی خوام تو بری

جونگ کوک در حال مکیدن سیب گلوی تهیونگ اروم زمزمه کرد و تهیونگ با ناله خنده ای کرد .

_ امم .... اههه ... تو ... ممیای اونجا ملاقاتم میکنی هیونگ.... قرار نیست برای چند سال برم .... اهه بس کن

تهیونگ قهقهه ای زد و جونگ کوک ناله ای کرد و با چشمای بانی طورش با اخم به تهیونگ نگاه کرد .

تهیونگ نیمه برهنه بود و فقط شورت ورزشیش رو گوشیده بود  و جونگ کوک پیراهن تهیونگ رو به تن داشت .

همین الان شرکت براش یه جلسه ی خیلی مهم تشکیل داده بود ولی پسر بزرگ تر هنوز سیر نشده بود .

_ تموم کردی؟ حالا باید برم ...

جونگ کوک خندید و انگشت اشاره اش را روی لب های تهیونگ گذاشت

_ هیس .... حداقل یه بوس بده

اون اروگ زمزمه کرد و تهیونگ می دونست که نمی تونست نه بگه ، پس آهی کشید

_ اوکیی

چشماش رو چرخوند و کمر جونگ کوک رو گرفن و لب هاشون رو به هم نزدیک کرد و لب های بی قرار جونگ کوک رو با یه بوسه اروم کرد .

هر بار که لب هاشون به هم میرسید ، جونگ کوک پروانه هایی رو روی سرش احساس می کرد و تهیونگ جرقه هایی را که در هوا پرواز می کردن رو احساس می کرد .  لب های قلوه ای تهیونگ در شور و اشتیاق قرار گرفتن و با بوسه های جونگ کوک اغشته در عسل شد .

_ هممم ... ددی

جونگ کوک با گاز گرفته شدن لب های پایینیش اسمش رو ناله کرد و تهیونگ آهسته ناله ی ریزی بخاطر صدا شدنش کرد .

_ لعنتی ... باز داری همگنکارو میکنی!

تهیونگ پوزخندی زد و کمر جونگ کوک رو محکم فشرد و جونگ کوک ناله ای کرد

_ هممم ... من تو رو میخوام

گسر بزرگتر ناله کرد و تهیونگ پوزخندی زد و زبونش رو داخل دهنش فرو کرد و زبون هاشون روی هم می چرخید . 

تهیونگ شروع به کاوش در دهن گرم جونگ کوک کرد و اون را به واخل دهن خودش دعوت کرد .

بوسه شلخته و اشفته و گر شور شد .

_ نهههههه... اپا و ددی دوباره دارن woo woo انجام میدن .

چشم های جونگ کوک و تهیونگ با شنیدن صدای تهجون باز شدن و به سرعت از هم فاصله گرفتن .

𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅Where stories live. Discover now