پارت چهارم"تعقیر دوست داشتنی"

925 243 143
                                    

با باز شدن در، جین و جیمین از بحث در مورد تولید مثل بین مورچه ها کشیدن بیرون و روبه پدر کوک تعظیم‌کردن
جین:سلام‌  عمو خوب هستید؟
پدر کوک لبخند پر رنگی زدو گفت:عالیم مرسی جین بیاید تو کوک تو اتاقشه
جین و جیمین تشکر کردن و وارد خونه شدن
مادر کوک تو اشپزخونه بود و با دیدن جین  و جیمین سریع از اشپزخونه خارج شد و هردوشون بقل کرد

جیمین :اوه خاله سلام

مادر کوک :سلام‌پسرا خوبید ؟

جین از بقل خانم جعون اومد بیرون و گفت:مرسی ممنونم راستش اومدیم به کوک سر بزنیم

مادر کوک:اوه جین راستش از وقتی از دانشگاش اومده رفته تو اتاقش درم قفل کرده جواب مارم‌ نمیده خیلی نگرانشم به نظرت اتفاقی افتاده؟

جیمین که با شنیدن این حرفا بدتر نگران شد لبخند تلخی زدو گفت: خاله نگران نباشید الان با جین میریم ببینیم چیزیش شده یا نه ولی مطمعن باشید چیزی نیست

مادر کوک لبخندی زد :خیلی ممنون جیمین...، اه راستی یادت باشه رفتنی به مامانت بگو که فردا ساعت ۵عصر براش وقت ارایشگاه گرفتم پیش خانم اوه

جیمین :چشم خاله میگم

جین:خاله با اجازتون ما بریم پیش کوک

پدر کوک که اونور مشغوله بالا پایین کردن تلویزیونا بود داد زد: جین رفتی تز طرف من یه در کونی بهش بزن پسره بی ادب

جین خندید و گفت:چشم عمو
هردوشون از پله ها بالا رفتن
خونه خانواده جعون نه زیاد بزرگ بود نه کوچیک کلا دوبلکس بود
طبقه بالا سه تا اتاق داشت یکیش مال پدرو مادر جونگ کوک و یکیشم مال خود جونگ کوک اتاق دیگم اتاقم مهمون بود
طبقه پایین هم اشپزخونه،حال و پذیرایی بود به همراه یه کتابخونه که پاتوق اقای جعون بود
همراه با جیمین به در اتاق کوک رسیدن و در زدن
کوک که صدای خوش و بش اونارو از پایین شنیده بود در و اروم باز کرد و جیمین و جین وارد شدن

به محض وارد شدنشون هرد داد زدن
جین:یاااااا مممممسیح کوک این چه وضع و شکلیه ؟؟

جیمین:پشمام پشمام پشمام خدایا چرا  موهات این شکلی شده؟

جیمین:پشمام پشمام پشمام خدایا چرا  موهات این شکلی شده؟

اوووه! هذه الصورة لا تتبع إرشادات المحتوى الخاصة بنا. لمتابعة النشر، يرجى إزالتها أو تحميل صورة أخرى.

(جونگ‌کوک به روایت تصویر🤣😐)

کوکی بی حال دوباره رو تختش دراز کشید و پاهاشو تو شکمش جمع کرد
جین نگاهی به جیمین کرد و به سمت کوک گه رو تخت خوابیده بود رفت و نشست
جین:کوکی چت شده اخه تو پسر ؟بخاطر یه عکس فقط؟بیخیال تو باید قوی باشی

جونگ کوک با صدای خیلی ضعیفی و خش دار که معلوم بود فقط بخاطر گریه کردن به وجود اومده گفت: چی میگی جین؟تو جای من نیستی تو عاشق نشدی چرا تا من از یکی خوشم میاد طرف عاشق یکی دیگس؟اون از یونا که من دیوانه وار براش هرکاری میکردم ولی رفت با یه پسر خوشگل تر و پولدار تر اون از سویون که بعد از دوماه دوستی کات کرد بی دلیل و رفت اینم از اولین پسری که روش کراش دارم شدید که القضاع هم استادمه هم پسره هم عاشقه یجینه چرا دوستم نداره؟اینقدر من زشتم؟

جین:دفعه دیگه بگی زشتی با دیک یونگی میکنمتا

کوکی ریز خندید که جیمین هم اومد کنار جین نشست و اروم‌با دستاش موهای بهم ریخته کوک رو درست کرد و گفت:کوکی نباید اینقدر زود جا بزنی باید تلاش کنی اصلا ..اصلا ببین برو با یکی دوست شو برا یه مدت یا اوم یا خوب یه تغییری کن مثلا تیپتو خفن تر کن یا موه هات و رنگ کن میدونی‌که بابا مامانتم سر این چیزا گیر نمیدن بهت یا اوم اهااا کوک تتو میتونی تتوهم کنی هوم؟

کوک که از این بحث خوشش اومد سریع از جاش بلند شد و نشست
کوک:اوم از کجا شروع کنم

جین و جیمین لبخند شیطانی زدن و بلند گفتن:اول بیا این اتاقتو درست کنیم درضمن من تو گروه دوباره ادت کردم دفعه دیگه لف بدی با دیک یونگی میکنمت

جیمین:هی دیک اون بیچارا رو نیار وسط اه

جین:چیه؟میخوای برا خودت

جیمین سرخ شد و داد زد:هی عوضیییییی

جین خندید:اه راستی بیا موچی پختم برات

کوک ذوق زده خندید و گفت:وااای موچی های جین هیونگ بهترینهههه

______________
دیش دیری ویری ماشالله
خوب پارت جدید🌹🤌
به نظرتون کوکی چه شکلی میشه🙂
میتونه مخ بزنه
یا اون کیم بازم‌عاشق اون یجین کونی میمونه؟
خوب ببینیم چی میشه😁
ممنونتون میشم کامنت و ووت بدید

my Professor Bitchحيث تعيش القصص. اكتشف الآن