پارت بیست و ششم"هیولاها وارد میشون"

625 166 69
                                    

Jk:
ما کره ای ها
یه ضرب المثل خیلی معروفی داریم که هنگام بد شانسی میگیم
البته الان‌همه میگنش ....و اون ضرب المثل معروف اینه
"کیرم توی این شانس"
واقعا کیرم توی این شانس
*فلش بک*
با صدای جیغی که شنیدم با بهت به عقب برگشتم
نه
امکان نداره
+جونگگوکا شلام
+شلام جونگگوگا
_مامان این دوتا اینجا چیکار میکنننننننننن؟
با دادی کشیدم اون‌دوتا وروجک سریع زدن زیر عر زدن
خدایا چی میشد من و بخوری؟
چرا توی این وضع این‌دوتا باید بیان اینجا؟من حال خودمم ندارم چه برسه به اینا:/
با اعصبانیت داشتم نگاشون میکردم که مامانم گفت
_کوکا من و خالت باید بریم به بوسان و تو و بابات باید از این دوتا مراقب کنید
+چرا منننننننن؟خو ببرشون مامان بخدا حال ندارم
_حرف نباشه
با صدای زنگ خوردن خونه مامانم سریع بوسم کرد و گفت
_مواظبشون باشیا پسرم میتونی به دوستاتم بگی بیان اینجا
+حداقل بگید برای چی میرید بوسان کی میاید؟
_مادربزرگت حالش خوب نیست باید بریم اونجا و فک کنن ۱هفته باشیم
_چیییییییی؟یه هفته؟؟من تا انموقع نابود میشم اوما من امتحان دارممم
+خو به‌کتفم:/کوکا بخدا یه مو از سر این دوتا کم شه من میدونم و تو فعلا
و با سرعت از خونه رفت و من و اون‌دوتا شیطان رجیم رو تنها گذاشت
*پایان فلش بک*
نگاهی به اون‌دوتا شیطون که داشتن نقاشی میکشیدن کردم البته نمیکشیدن داشتن رنگ میکردن:/ کردم

و اون ضرب المثل معروف اینه"کیرم توی این شانس"واقعا کیرم توی این شانس *فلش بک*با صدای جیغی که شنیدم با بهت به عقب برگشتمنهامکان نداره +جونگگوکا شلام +شلام جونگگوگا_مامان این دوتا اینجا چیکار میکنننننننننن؟با دادی کشیدم اون‌دوتا وروجک سریع زدن زیر ع...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(اینطوری نگاشون نکنید ساکتن یک بلایی هستن‌که اصلا نمیشه گفت:/خدا خودش به جونگ کوک رحم کنه)
با شنیدن زنگ خونه بااعصاب بهم ریخته رفتم و دروباز کرد که با هیونگام مواجه شدم
جیمین:های کوکی
_سلام اینجا چیکار میکنید؟
جین اروم من و هل داد کنار و وارد شدوگفت
_چیه خوشگل ندیدی بیا تو
همشون از در رد شدن و منم‌ در و بستم
وارد پذیرایی شدم که دیدم اون دوتا وروجک نیستن
خدایا
باز کجان باز چه کاری دارن میکنن؟
جیمین:جونگ کوک انموقع اومدم خونتون هنزفریم جا مونده بود کجاست ؟
_تو اتاق مهمونه
جیمین سری تکون داد و بدو بدو رفت بالا
یونگی و جین و هوپی هیونگم رو مبل نشسته بودم و فوتبال میدیدن
توی فکر بودم که یعنی اون دوتا بچه‌کجا که یهو
صدای جیغ جیمین  و دادش و شنیدم
_جانگ کوک اینجا چه اتفاقی افتاده؟؟؟
با دو خودم‌رو به اتاق مهمون رسوندم که فکم افتاد زمین

(اینطوری نگاشون نکنید ساکتن یک بلایی هستن‌که اصلا نمیشه گفت:/خدا خودش به جونگ کوک رحم کنه)با شنیدن زنگ خونه بااعصاب بهم ریخته رفتم و دروباز کرد که با هیونگام مواجه شدمجیمین:های کوکی _سلام اینجا چیکار میکنید؟جین اروم من و هل داد کنار و وارد شدوگفت_...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(گفتم که اینجوری نگاشون نکنید منطورم همین بود:/)

(نویسنده)
_اینجا چه اتفاقی افتادههههههههههههه؟
با صدای بلندی داد زد که حس کرد یکی پشت سرشه برگشت و اون‌دوتا شیطون کوچولو رو دید که با دوتا طناب پشتشون‌وایسادن
_هی اون‌...توی جونمین(دختر کوچولوعه)اون طنابا رو برا چی بر داشتید؟
جونمین:مشابقه شلوع شلددددددد
و هردوشون به سمت جیمین و کوکی حمله کردن
.
.
.
یونگی:به نظرت دیر نکردن؟
هوسوک‌ یه مشت پفیلا برداشت و گذاشت دهنش و با دهن پر گفت:کیا ؟
یونگی:جیمین و جونگ کوک
جین همینطور که داشت از زیر شلوار گل گلی صورتیش(شلوار جیمبن یادتونه تو بی تی اس ران ؟اون شکلی) نقاطی از باسنش رو میخاروند گفت:نمیدونم بابا ولشون کن

(این شلواره:)))جرررر)یونگی شونه ای بالا انداخت و نگاش و به تلویزیون داد که با حس کشیده شدن موهاش دادی زد و موهاش و گرفت تا از چنگ اون کره خری که موهاش و داشت میکشید ولش کنه _جیننننن کمک جینم که اون صحنه رو دید اومد کمکش که اونم از یه طرف دیگه موها...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(این شلواره:)))جرررر)
یونگی شونه ای بالا انداخت و نگاش و به تلویزیون داد که با حس کشیده شدن موهاش دادی زد و موهاش و گرفت تا از چنگ اون کره خری که موهاش و داشت میکشید ولش کنه
_جیننننن کمک
جینم که اون صحنه رو دید اومد کمکش که اونم از یه طرف دیگه موهاش کشیده شد و داد بلندی زد
و هوسوک که اوضاع رو اینطوری دید
خوب
رفت زیر مبل:/
.
.
.
.
.
.

های گایزززز
این‌پارت و قرار نبود بزارم ولی چون فهمیدم‌تولد یکی از ریدر های دوست داشتنیمه گداشتم
negind5
خوب من تو تبریک گفتن افتضاحم :/
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که تولدت مبارک کیوتی ایشالله به هرچی میخوای برسی و اینکه دوستت دارم ❤🥲😑
خاک‌تو سرم با این تبریک تولد گفتنم🤣
خلاصه این پارت تقدیم به روی گل تو
و مرسی از همتون که انرژی داد
و نتمم تموم شد😑💔
و اینکه اگه تولدتون نزدیکه یا فرداست یا هر روز میتونید بگید تنها کاری که میتونم بکنم اینه یه پارت بهتون بدم حیح😭🔪😎

های گایزززز این‌پارت و قرار نبود بزارم ولی چون فهمیدم‌تولد یکی از ریدر های دوست داشتنیمه گداشتم negind5خوب من تو تبریک گفتن افتضاحم :/تنها چیزی که میتونم بگم اینه که تولدت مبارک کیوتی ایشالله به هرچی میخوای برسی و اینکه دوستت دارم ❤🥲😑خاک‌تو سرم ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بازم تولدت مبارک کیوتی🥲❤

my Professor BitchWhere stories live. Discover now