پارت سی و یکم"دوراهی"

552 137 56
                                    

به nاومین جلسه ای راهکارهای منطقی خوش اومدید
میزبان حلسه:ناخوداگاه جونگکوک

قاضی جنگکوک: امروز درگیری های زیادی رو داخل مغز جناب جعون جنگکوک حس کردم و اومدم که باهم راهی برای این شل مغز پیدا کنیم خوب هرکدوم از شما آزادید که منطقی پیدا کنید

گوگی نوزاد:نی نی ددی بوس

قاضی جنگکوک:جناب جنگکوک حس مادرانه لطفا گوکی نوزاد رو ببریدش بیرون از جلسه

حس مادرانه جنگکوک:چشم آقای قاضی شرمنده ..بیا اینجا گوگولی

قاضی جنگکوک:اهم اهم خوب جناب جنگکوک اعصبانی شما لطفا حرفاتون و بزنید

جنگوک اعصبانی:اه اخه **********توی کیم  (فوشای نامناسب:/) اون یه*****اخه با اون کون*****خوابیده بعد توقع دارید راضی شم بریم بهش اعتراف کنیم ؟

جنگکوک احساسی:اما...خوب من بیشتر دوست دارم به استاد جانگسو اعتراف کنه میدونید اون خیلی مهربونه🥺
قاضی‌جنگکوک:ممنون از نظرات محترمانه شما جنگکوک اعصبانی:/ خوب جنگکوک هورنی شما بیان کنید

جنگکوک هورنی:اه ولی اون کیم خیلی دوست دارم وقتی برام بلوجاب میره رو ببین با اون انگستای بلندش که تومه و داره ضربه...

قاضی جنگکوک:اهم لطفا رعایت کنید نظرتون و بگید

جنگوک هورنی:به نظرم کیم برای بفاک دادن جنگکوک بهتره

جنگکوک منطقی:ولی همه چی به سکس نیستتتتت

جنگکوک هورنی:پایه رابطه اساس سکسه باید با سکسه نشون بدی طرف و چقدر دوست داری مثلا اگه خیلی دوست داری زود تحریک میشی و ضربه هاتو باید عمیق تر وارد کنی و اگه خیلی کم دوسم‌داری‌نه تحریک میشی و اگه هم تحریک شی خیلی کم جون ضربه میزنی

جونگکوک خجالتی:وای لطفا درست حرف بزنید الان بحث ما سر سکس نیست بحث ما سر کراشه

جنگکوک کصخول:اخه اون سسخول واقعا سسخوله ووم رو همه ‌کراش میزنه باورم نمیشههههههههههه

جنگکوک کیوت :ولی استاد جانگسو واقعا خیلی شخصیت جنتلمینه داره دوست دارم کلی بوسش کنم
جونگکوک غیرتی:همون بهتر بره با جانگسو ولی من هنوز وقتی میبینم یجین به کیم میچسبه آمپر میسوزونم

جنگوک قاضی:خوب نظرات شما قابل احترام بودند
نتیجه جلسه هم بر این شد
جعون جونگکوک با این اخلاق گوهی که داره تا اخر عمرش سینگله
پایان جلسه
.
.
.
JK:
لعنتی لعنتی لعنتی
باورم نمیشه
ناموصا باورم نمیشه چطور الان اینجام؟
چطور شد اصلا با جانگسو اومدم اینجا؟
چطور شد استاد کیم بهمون ملحق شد؟
وچطور شد که الان دارم زیر نگاه دوتاشون ذوب میشم
_خوب جنگکوک بیشتر از خودت بگو
با صدای جانگسو از افکارش دست کشید و با لپای قرمز زیر چشمی به استاد کیم که داشت قهوه اش و میخورد نگاهی کرد
حقیقتا  واقعیت غیر انکار این بود که هیچوقت نمیتونست از استادش متنفر باشه و همیشه هم جلوش تپق میزد
صداش و صاف کردوگفت
+ام خوب جونگوکم ۲۳سالم یعنی دوروز دیگه ۲۴سالم‌میشه رشته ام‌هم مهندسی عمرانه
جانگسو با ذوق کمی روی شندلیش جابه جا شد و با لبخندی گنده گفت
_پس دوروز دیگه تولدته؟منم باید دعوت کنیا
جونگکوک که کلا داشت با عرقش دوش میگرفت لبخندی زدوگفت
+اتفاقا قراره یه جشن بزرگ بگیرم و تمام بچه ها و اساتید رو دعوت کنم
_اوووه پس اینطوره حیف من اینحا تدریس نمیکنم
جانگ سو با حالت خیلی کیوتی سرش و انداخت پایین که جونگکوک خنده ای کردو گفت
+اشکالی نداره بهرحال شما دوست استاد کیم هستید میتونم...
_اه ولش کن اون تهیونگ و شمارت بده بهم
+بله؟
_ام خوب میگم شمارت و بده تا بهم ادرس بدی
+اه باش یاداشت کن

.
.
.
هی روزگار
به نظرتون فیک و زودتر تموم کنم؟
هیق
دوستتون دارم بای:/

my Professor BitchWhere stories live. Discover now