Jin:
با خوشحالی زیادی از حموم بیرون اومدم
حوله رو دور کمرم محکم بستم و همزمات قر میدادم
کوکی من امسال یه سال بزرگتر میشد
یه سال گوگولی تر
امسال خودم براش استاد کیم و جور میکنم
اصلا کیه به کوکی بگه نه؟کوکی تمام استریت هارا گی میکند بلی
سری برای خودم و تفکراتم تکون دادم و
روبه روی اینه وایسادم
به خودم خیره شدم
از خدا واقعا ناراضیم ....
چرا ؟واقعا چرا اینقدر جذابیت به من داده
دلم نمیاد توروی بچه ها وایسم
اخه حق زیبایی اونارو من خوردم
با ذوق دستی روی سیکس پکام کشیدم
ای قربون کوچولوهام بشم اون پسر جذابه که اسمش نَمجون فداتون بشه
بیخیال حولم و دراوردم و با باسنم قر ریزی اومدم
از توی کمد یه دست ست لباس برداشتم و پوشیدم
دستی توی موهام کشیوم
و از اتاقم بیرون زدم و سمت اشپزخونه راه افتادم که با دیدن چیزی ک نباید ببینم ایستادم
پشمام
پدر گرامی بنده مادر زیبایم را روی میز وسط اشپزخونه دراز کش کرده بود و داشت اورا این وحشیا میبوسید
پوکر به صحنه روبه رو زل زدم
سگ های خونه ماهم جفت دارن فقط من بدبخت جفت ندارم هی روزگار دیکی
خمیازه ای کشیدم و خواستم سمت اتاقم برم که یهو سرم گیج رفت
دستم و به دیوار کنارم گرفتم و سعی کردم اروم راه برم
دوماه این سرگیج و حالت تهوع ها رو داشتم و خوب راستش چرا فک میکنم حاملم؟
نکنه ....
نه بابا کی من و کرده اخه؟
حتما باید ب دکتر
پوکر به افکار توی مغزم اروم اروم سمت اتاقم رفتم و روی تخت دراز کشیدم
ساعت و نگاه کردم
12 صبح بود خوبه هفت ساعت دیگه وقت دارمگوشی رو از روی میز برداشتم و یه گروه جدید ایجاد کردم
و همه رو جز کوکی اد کردمنام گروه:jk Ahhhhhhhhhhhh
پوکر نا آرام:
پوکر نا ارام:چخبره باز؟جذاب غیر قانونی:
YOU ARE READING
my Professor Bitch
Fanfiction_اوه فاک می گاد امکان نداره پسره کوچیکتر نگاهی به دوستش انداخت گفت +چرا وونهو واقعیت داره _یعنیواقعا اون بچه +اره اون توسط استادش به فاک رفته . . متوقف شده❌ چی میشه اگه پسر شیطون و بی اعصاب کلاس عاشق استادش بشه و برا به دست اوردنش هرکاری بکنه؟😏 ...