پارت بیست و نهم"تلافی"

584 144 75
                                    

(کاور و دارید جووووووووون)

۱_نگاه کردن به استاد کیم و هرگونه توجه ممنوع
۲_قربون صدقه رفتن ممنوع
۳_نگاه انداختن به دیک استاد کیم ممنوع
۴_ایجاد سناریوهای خیالی ممنوع
۵_درس خوندن ممنوع
۶_نگاه کردن به بوت استاد کیم ممنوع
۷_ریدن به یجین و هرکس که به استاد کیم نزدیک است آزاد
۸_کردن استاد کیم در ذهن ممنوع
امضاء:جعون جونگکوک

با خوشحالی برگه رو توی کیفش گذاشت
دیگه میخواست محل سگم به استاد کیم نزاره
اره همینه
با عشوه کیفش و روی دوشش گذاشت و قدم هاشو به سمت کلاسش بر داشت و کونش و اروم تکون میداد
امروز حسابی به خودش رسیده بود
و قرار بود برینه به استاد کیم اما از آن سرنوشتی که قرار بود برعکس شود:/
.
.
.
_جعون جونگکوووووووک
کوک خمیازه ای کشید و سرش و بالا برد و با قیافه قرمز استادش روبه رو شد
تک خندی زد و صاف نشست و دست راستش و زیر گونش گذلشت و با لحن خماری گفت
+جان جونگکوک؟
_میشه بیاید اینجا و بگید جواب این مسعله چی میشه؟
استاد کیم با اخم خیلی غلیظی‌گفت و جونگکوک فقط یه نیشخند ریزی زد و پا شد و اروم جعبه ای  رو از تو کیفش ور داشت و پشتش قایم کرد 
یجین از وقتی که خونه استاد کیم رفته تا الان به مدرسه نیومده بود و جونگکوک هزار بار خداروشکر میکرد چون واقعا نیمدونست با دیدم اون هرزه،چطور خودش و کنترل کنه و نکنتش:/ 
قبل از اینکه بخواد حرکت کنه وونهو دستش و گرفت و اروم گفت
_جونگکوک خریت نکن:/
+مونده تا خریت من و ببینی یاع
و دست شو از دست وونهو خارج کرد وبا عشوه خرکی سمت استاد کیم رفت
استاد کیم با اخم همینطور که ریز ریزکی داشت هیکل بهترین دانش‌آموزش و دید میزد اهی کشید و چشاش و برداشت
_اوا استاد کیم ماژیکم و یادم رفت
جونگکوک با لبخندی گنده گفت و تهیونگ چشم غره ریزی رفت و رفت تا ماژیکش و بیاره
و در اون طرف جونگکوک که دید استاد کیم رفته سریع در جعبه ای که پشت سرش قایم کرده بود در اورد و درش و باز کرد که همزمان کلی پروانی ریخت بیرون و جونگکوک سریع جعبه رو خم کرد و موش های سیاهی از توشون فرار کردن
میا یکی از دخترای کیوت کلاس با دیدن اون همه موش و پروانه جیغ بلندی کشید که مصادف شد با بلند شدن تمام دانشجو ها ....
استاد کیم با‌دیدن پروانه ها و کلی موش تو کلاسش و همیچنین صدای جیغ دانشجوهاش اعصابش خط خطی شده بود
نیم نگاهی به جونگکوک که داشت از خنده دلش و گرفته بود کرد و اونجا بود که فهمید همه چی از سر این دانشجو شیطونش بوده با اعصبانیت سمت جونگکوک رفت و اروم پس کله ای بهش زد
_آی اخ استاد چرا میزنی؟
تهیونگ اخمی کرد و با وجود اینکه تو دلش داشت برای اون لبای آویزون و چشای براق پسر روبه روش جون میداد گوش جونگکوک و گرفت و سمت دفتر برد
و در همون حال جونگکوک داشت تلاش میکرد تا حودش و از دستان پر توان و دراز استاد کیمش خارج کنه
_استاد ...اخ اه وای استاد گوشم اههههه (نویسنده:دیوث)
جونگکوک توی دلش خندید و از قصد ناله های بلند میکرد که هرکس رد میشد به پشت جونگکوک نگاه میکرد که شاید یکی توش کرده بود که اینجوری ناله میکرد://


زرچان عذر خواهی میکنه بابت بدقولی هاش
و خوب یکمم حالم گرفتس چون تعداد ووت هام خیلی کمه همچنین کمامنت ها و نصف کسایی که حمایتم میکردن رفتن :(
بغض سگی:(
میشه فیک و به دوستاتون معرفی کنید🥺
اها گایز ما یه چنل  داریم که قرار شده من توش ۱۵بهمن فیک جدیدم به نام Dark chocolate
رو بزارم و به شدت توصیه میشه بخونیدش
@bfw_fic
آیدی چنل توی تلگرام و خوحال میشم حمایت شیم:)
مرسی از همتون عاشقتونم شدید

زرچان عذر خواهی میکنه بابت بدقولی هاشو خوب یکمم حالم گرفتس چون تعداد ووت هام خیلی کمه همچنین کمامنت ها و نصف کسایی که حمایتم میکردن رفتن :(بغض سگی:(میشه فیک و به دوستاتون معرفی کنید🥺اها گایز ما یه چنل  داریم که قرار شده من توش ۱۵بهمن فیک جدیدم به...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


بازم یه استاد کیم جدید پیدا کردم😐😂
چخبرههههههههههههه؟؟؟؟؟؟
چرا اینطور حرف زدن ترند شده😑😂😂😂


بابای منم دیشب اینطوری میحرفید نکنه فیکمو خونده؟:/

my Professor BitchWhere stories live. Discover now