پارت سی و دوم"درد"

642 132 49
                                    

_این دیگه چه درده کوفتیهههههه
با صدای بلندش داخل خونه ای که هیچکس نبود فریاد کشید
توی اینترنت تمام راهارو برای خوب کردن دندون درد خونده بود و انجام داده بود ولی هیچکدومشون نه تنها دندون دردش و خوب نکردن بلکه بدترهم کردن
دستش رو روی فکش گذاشت و محکم نگه داشت
اینقدر دندونش درد میکرد که حتی به سرشم دردش منتقل شده بود و حالا هم سرش درد میکرد هم دندونش
چشماش از  شدت درد از اشک پر شده بودن و سرش تیر میکشید
کاش حداقل مادرش یا پدرش اینجا بودن تا کمکش کنن ولی وقتی به مادرش زنگ زد مادرش گفتش که حال مادر بزرگش بهتر شده و فردا برای روز تولدش قراره با مادربزرگش بیان سعول  حیف مادرش فردا میاد  و پدرشم سرکار بود که احتمالا نصف شب میومد
حتما میپرسید اون دوتا شیطون کجان؟
خوب باید بگم پیش مهربون ترین و کیوت ترین فرد ممکن که عاشق بچه هاست گذاشته و خداروشکر میکرد که همچین فردی تو زندگیش هست چون واقعا اگه اون دوتا بچه توله سگ اینجا بودن قطعا جوری شتکشون میکرد که تا دوروز بجای سینه مادرشون از سینه باباشون تۼضیه کنن:/
الان میگید  کدوم هیونگش بوده که چنین دردسری رو قبول کرده؟خوب بیاید یه سر به منزلش بزنیم بببنیم حالش چطوره؟
(در منزل مین یونگی چه میگذرد؟)
suga:

(هشدار نویسنده❌
این جملات مناسب هر سنی نیست (دارم چیز میگم)و جملاتی دردناک  و مستحجن خواهید خواند پس لطفا اگر سنتون کمه بیخیال این صحنه بشید گرچه میدونم بازم میخونید گفتم بگم نگید چه نویسنده بی تربیتی داریم قبلش هشدار نداد بلی من اینقدر ماهم فدام نشید یه وقت
یاع یاع یه گوله نمکمಥ⌣ಥ)

زندگی من همیشه شبیه یه دیک بوده:)
وقتی تازه از شق درد خلاص میشم دوباره دیکم راست میکنه و من و با یه بوبختی روبه رو میکنه
درسته زندگی من فقط این یه دیک شق شده بود که اصلا راست نمیشد
چیشد؟
دقیقا چیشد که من مین یونگی پسر بزرگتر خانواده مین با یه توله خرگوش وحشی دوست شدم؟خوب ببخشید ولی خیلی گشادم پس نمیگم پس دیکم توش (بلاخره بنده خدا از دیکش یه استفاده ای کرد  :-))
دیکم توی خودش و این مظلوم نمایی هاش چرا هردفعه خر میشم ؟
اون دندونای خرگوشیش وقتی میگه هیووووونگ و اون دماغ گندش و اون چشای وزغیش شبیه هیچ چیزی نبود جز یه کوالا(ولی بیشتر جونگکوک شبیه همه چیزه غیر کوالاಠ_ಠ)
دیکم(حالا هی تا صبح میگه دیکم توش:/) تو خودش و اون استاد کیمش که فامیلیشم من و یاد بستی میندازه
با اون قد بلندش و اون شونه های پهنش و اون انگشتای درازش
هه فک کردین حسودی میکنیم
نه خیررررررر من مین یونگی پسر....
_اخخخخخخخخخخ توله ارومتر
خوب بزارید بگم درچه حالم
خیلی کنجکاوید بدونید من درچه حالم؟
دقیقا من الان روی تخت کینگ سایزم دراز کشیدم و دست و پاهام به گوشه های تخت بستس و اون دوتا شیطون عوضی درحال آرایش کردنمن
نمیتونستم چیزی بگم چون امانت بودن دستم
به مسیح قسم اگه بچه های خودم بودن این سگ میزدم تا این گاو گریه کنن:\
دختر فسقلیه بعد اینکه رژ لب قرمز رو که نمیدونم از کجا اورده بود به لبم (البته تنها جایی که رژ نزده بود همون لبام بودش:/)زد  به داداشش که کنارش مشغول لاک زدن به دستاش بود بلند گفت
_جونگین لفطا اون دالمن اوما لو بیال
نه نه اونا میخواستن دامن تنم کنن میخواستم فوش بده که یهو جونمین و بایه کمربند بالا سرم دیدم و بیخیال شدم
جونگکوک امیدوارم تهیونگ طوری بکنتت که از ده جا پاره شی به حق مسیحی و جیمین خوشگلم
(هم اکنون خونه جنگکوک)

اروم از روی تختش بلند شد و از توی کمدش یه شلوار برداشت و اون و روی شوفاژ گذاشت تا گرم شه حقیقتا اینقدر درد داشت که نمیتونست به هیچی دیگه فکر کنه این درد کوفتی خیلی بد بود
نمیدونست اصلا چطوری اینطوری شد فقط میدونست بعد اینکه ناهارش و خورده بود درست ده دقیقه بعدش دندوناش به شدت درد گرفتن
این سردرد کوفتی که از همه بدتر
با فهمیدن اینکه تا الان شلوارش گرم شده از روی شوفاژ برداشتش و روی دهنش محکم فشار داد تا شاید با داغ بود یکم دردش اروم شه
درست بود داشت از شدت گرماش میسوخت ولی دردش از دندون دردش کمتر بود
بعد از چند لحظه که دید دوباره شلوار گرماش و از دست داده دوباره روی شوفاژ گذاشت تا گرم شه
این روند تا پنج دقیقه ادامه داشت تا اینکه واقعا دیگه اعصبپابش خورد شد
اینقدر درد بهش فشار اورده بود که حتی نمیتونست بره دکتر
گوشیش و از روی تخت برداشت و شماره هیونگ مورد علاقش و گرفت
بع از سه تا بوق بلاخره جواب داد

_الو جونگکوک؟
+هوپی هیونگ
با بغض اسم هیونگ مورد علاقش و نالید و پسر با نگرانی اینکه دونسگش چیزیش شده باشه فورا جواب داد
_الو کوک چیشده عزیزم چرا صدات گرفته ؟
+هوپی هیونگ دارم از درد میمیرم توروخدا یکاری کن
_یا مسیح چیشده کوک؟
_هیونگ دندون درد داره میکشتم از دندونام زده به اعصاب و سرم الانم گوشام داره درد میینه هیونگ دارم میمرم
+وایسا جونگکوکم الان میام
جی هوپ فوری گوشی رو قطع کرد و از روتخت پاشد ساعت و نگاه کرد تازه ۴ظهر بود
لباساش و سریع عوض کرد و بدون اینکه به خانوادش جواب بده کجا میره سوار ماشینش شد و راه افتاد(دانلود همچین کسیಥ⌣ಥ)

(در منزل جین چه میگذرد)
+پسرم جین امشب غذارو اماده کرده امیدوادم خوشتون بیاد
جین همینطور که کلا سرخ شده بود اروم از سوپ خورد و سعی میکرد هواسش و از پایی که هی به پاش مالونده میشد پرت کنه
اصلا چرا این‌طوری باید بشه؟

اول سلام خدمت ریدرهایی که هنوز پای فیک مسخرم هستن
دوم اینکه این فیک تمام دردایی که جونگکوک داره میکشه وضع الان منه
یعنی از شدت دندون درد دارم میمیرم
با یه دست فکم و گرفتم و اون یکیی تایپ میکنم(¬_¬)ノ۵تا قرص بی حسی خوردم بزور دارم تایپ میکنم🤣🤣
بمولا هیچی دردناک تر از دندون درد نیست
و اینکه ببخشید دیر اپ میشه
بمولا اینقدر سرم شلوغه که نگو
خلاض اینکه بازم با کامنتاتون خ شحالم کنید و ووت بدید عاشقتونم مرسی پیشم هستیدಠ_ಠ

my Professor BitchWhere stories live. Discover now