انچه خواهید خوند

499 97 62
                                    

دوباره سلام:/
این پارت و اختصاصی تقدیم میکنم بهتون و اسپویل چندپارت دیگست خلاصه اره:/
.
.
.
_هان یجین هستم
+خوشبختم منم جعون جونگها هستم خواهر کوچیکه جونگکوک
یجین باچشای درشت شده نگاهی به دختر روبه روش که کپی جونگکوک بود انداخت
_واو خیلی شبیه همید
دختر پوزخند ریزی زد که ازچشای یجین دور موند و سعی کرد طبیعی رفتار کنه
+درسته خیلیا بهمون میگن...مایل به نوشیدنی؟.
.
.
.
.

_دیگه دندونت دردنمیکنه؟
پسر سری تکون داد و با لبخند گفت:
+نه
لبخندی بع پسر خرگوش نمای جلوش  زد که باحرف بعدی پسر به سرعت محو شد
_ولی قلبم دردمیکنه
دست پسر و گرفت وروی قلبش که به شدت میزد گزاشت
_میتونی خوبش کنی؟
.
.
.
.
دونه های اشک دونه به دونه از چشای مشکیش بیرون میریختن و چنگی به دل پسر میزدن
_میشه بگی چته؟
+من...من
_تو چی؟
+من سرطان دارم
باشنیدن این جمله حس کردن تمام اوار خونش روی سرش ریختن و دیگه چیزی ندید
.
.
.

.
.

my Professor BitchDonde viven las historias. Descúbrelo ahora