Chapter 33

736 218 45
                                    

جیسو اون روز صبح داشت از افسردگی میمرد ! صبح روز بعد برادرش و تنها کسی که میتونست اسمشو درست تلفظ کنه برمیگشتن سئول و اون واقعا ناراحت بود . تازه یکی دوروز بود که به خودش اعتراف کرده بود داره عاشق جین میشه و حالا اون میخواست بره و خب جین ... تعریفای خوبی از اون پسر دخترباز نشنیده بود ! احتمالا وقتی برمیگشت دوباره شروع میکرد به قرار گذاشتنای چند روزه و کلا جیسوی ۱۸ ساله مریض رو که نمیتونست اسم کسی رو درست بگه فراموش میکرد و این درحالی بود که جیسو واقعا نمیتونست جلوی تپشای عجیب غریب قلبشو برای اون پسر چهارشونه بگیره

÷آدم قحط بود آخه جیسو ؟ خلی ؟ این همه پسر جذاب تو مدرسه سعی میکردن بهت نزدیک شن اونوقت تو نه تنها رفتی عاشق یه مرد دخترباز شدی بلکه اون مرد ۱۰ سال ازت بزرگتره ! چه فعل و انفعالاتی تو سرت رخ داد که همچین غلطی کردی ؟

×کاش تو سرم رخ میداد چیون .. تو قلب خرم رخ داده !

چه‌یونگ دوست صمیمی جیسو بود که از بچگی باهم بودن و اگه اون دو دختر هرروز بهم زنگ نمیزدن و اتفاقات روزشون رو برای هم تعریف نمیکردن روزشون تموم نمیشد . درواقع چه‌یونگ اولین کسی بود که تو مدرسه بی توجه به مشکل جیسو بهش نزدیک شد و همیشه ازش درمقابل دیگران و حرفای آزار دهندشون محافظت میکرد

÷قلبت جدا خره !

جیسو اخمی به تصویر دوستش که تو لپتاپش مشخص بود کرد و با باد کردن لپ هاش از حرص مشتشو کنار خودش روی تخت کوبید

×چیزی که خودم میدونمو بهم نگو .. راهکار بده

چه‌یونگ چشماشو گرد کرد و درحالی که جیسو میدونست پشت میز کامپیتورش نشسته شونه بالا انداخت

÷چه راهکاری دارم بدم آخه احمق ؟ برا من یه عمری طول کشید تا کراشم رو داداشت بشه عشق ! تو چجوری تونستی تو یکماه عاشق و دلخسته یه آدم دخترباز بشی ؟

جیسو حالت گریه به خودش گرفت و سرشو به تاجی تخت کوبید

×نمیدونممم ... آخه اون جذاب ترین آدمیه که تو عمرم دیدم چیونااا

چشماش یهو پر از قلب شدن و به تصویر دوستش تو لپتاپ خیره شد

×صداش ، استایل ایستادنش ، نوع راه رفتنش ، حالت نگاهش ... بیشرف حتی موقع آشپزیم جذابه ! وقتی از خواب پا میشه ، وقتی خوابش میاد ، وقتی گشنشه ... پدرسگ همیشه یه جور مسخره ای جذابه !

جمله آخرشو با حرص گفت و باعث خنده چه‌یونگ شد

÷تو دیگه از عشق رد دادی ! اصن چیشد که حس کردی عاشقش شدی ؟

جیسو شونه بالا انداخت و با لبای آویزون به حرف اومد

×از وقتی اسمشو درست تلفظ میکنم زیادی تو فکرمه ... هی به همه چیش فکر میکنم ... سوکجین ... من مطمعنم اگه جذابیت یه انسان بود قطعا سوکجین میشد !

Heaven Garden 🏡Where stories live. Discover now