Ch11: Karma is a Bitch

12.3K 2.2K 2.2K
                                    

:::::::::

تهیونگ بدون حرف به بخاری که از فنجان چاییش خارج می شد خیره شد.
می تونست صدای فنجان دیگری که روی میز گذاشته شد رو بشنوه و لحظه بعد، مبل مقابلش توسط شخصی اشغال شد.

- چطور فهمیدی؟

صدای جیمین باعث شد سرشو بالا بگیره و برای لحظه ای فقط نگاهش کنه. بعد، آروم لب زد:

- نمی دونم. مطمئن نیستم... به گمونم داشتم فکر می کردم که رها کردن دوستاش کاری نیست که از خود جونگ کوک بربیاد. و استکهلمم همچین کاری...

جیمین با لبخند سردی بین حرفش رفت:

- اوه، انقدر استکهلم رو خوب می شناسی که بدونی چه کار هایی می کنه و نمی کنه؟

تهیونگ ابرویی بالا انداخت و راست تر نشست.

- منظورت چیه؟

جیمین با خونسردی فنجانشو برداشت و درحالی که با دست دیگه عینکشو روی تیغه بینیش بالا می داد گفت:

- منظورم اینه که... شاید باید انقدر سریع اعتماد نکنید... "ارباب جوان".

تهیونگ لب هاشو محکم به هم فشرد. از این که همشون انقدر مبهم حرف می زدند متنفر بود.

- اگه چیزی توی ذهنته که دلت می خواد بگی، فقط به زبون بیارش. حرفو نپیچون.

جیمین لبخند کوچیکی زد، ولی بدون این که توجهی به حرف تهیونگ کنه حرفو عوض کرد و گفت:

- به جز من و مون جا، کسی از بیماری جونگ کوک خبر نداره. و حتی مون جا هم فقط استکهلم رو می شناسه، نه کلاوسو. پس مهمه اینو بهشون نگی...

- چرا؟

- چون این داستان جونگ کوکه. و اون بیست ساله تصمیم گرفته راز نگهش داره.

کم کم داشت به تهیونگ ثابت می شد که جونگ کوک علاقه خاصی به پنهان کردن همه چیز داره. حتی چیز هایی که به نفعش بودن و می تونستن تبرئه اش کنن.

اگه دوستاش راجب بیماریش و کلاوس خبر داشتن... اون وقت ازش متنفر نمی شدن. شاید حتی درکش می کردن.
ولی اون تصمیم گرفت تا سکوت کنه... چرا؟ درکش برای تهیونگ ممکن نبود.

- استکهلم چی؟

جیمین با خونسردی جواب داد:

- چی راجب استکهلم؟!

- اگه شخصیت کلاوس به عنوان راهی برای کنار اومدن جونگ کوک با مرگ برادرش به وجود اومده... این به این معنیه که... استکهلم هم یه زمانی یک آدم واقعی بوده؟

جیمین ابروهاشو بالا داد:

- راجب اون، هیچ اطلاعی ندارم. نمی دونم استکهلم کِی یا چطور به وجود اومده. ولی اگر حدسمو می خوای... فکر نمی کنم استکهلم واقعی بوده باشه. درواقع... فکر می کنم جونگ کوک اونو ساخت تا بتونه با قتل هاش کنار بیاد. ولی این فقط یه حدسه.

𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺  | KOOKVWhere stories live. Discover now