𝒔𝒂𝒍𝒗𝒂𝒕𝒊𝒐𝒏

841 224 35
                                    

پاهاشو محکم تکون میداد و نمیتونست یک لحظه هم از استرس سر جاش بند بشه
از وقتی که اومده بودن اداره پلیس و بهش گفته بودن که باید با صاحب ماشین تماس بگیرن یک لحظه هم نمیتونست سر جاش آروم باشه
با فکر به اینکه جیمین ممکنه چه ریکشنی نشون بده کناره های ناخنشو محکم تر کند
اون فکر می‌کرد که با جدول کنار خیابون زده ولی خب اشتباه می‌کرد ...
در واقع از پشت به ماشین پلیس زده بود و خب کسی نبود که ندونه چه جریمه ای سنگینی این کار داره ...
همینطور که تو افکارش غرق شده بود با نشستن دستی رو پاهاش سرشو بالا آورد و به جین که بهش لبخند میزد روبه رو شد
=استرس نداشته باش تهیونگا حتما جیمین درک......
هنوز حرف جین تموم نشده بود که در اداره پلیس با صدای بدی باز شد و صدای داد جیمین داخل اداره پیچید
_من تو رو میکنم تهیونگ
بعد از حرفش تند تند خودشو به تهیونگ نشسته روی صندلی رسوند و محکم کشیدتش و از روی صندلی بلندش کرد
_توی عوضی با بچه ای من چکارررر کردییییی؟؟؟؟؟.
صدای داد جیمین انقدر بلند بود که تهیونگ مطمئن بود دو خیابان بالاتر هم شنيدنش
+هیونگ بزار برات توض...
_خفه شو تهیونگ فقط خفه شو
با این حرفش دستش را سمت کمربند تهیونگ برد و سعی کرد بازش کنه
+هیونگ چکار میکنی؟؟؟
_من تو رو امروز به فاک میدم ...
با تموم شدن حرفش کمربند تهیونگو دراورد
تهیونگ هنوز باورش نمیشد که جیمین واقعا قصد تجاوز کردن بهشو داره اونم تو اداره پلیس؟؟؟؟
سعی کرد خودشو از زیر دستای ریز میزه جیمین بکشه بیرون که محکم با کمر با زمین برخورد کرد
جیمین بر عکس جثش خیلی قوی بود و اون لحظه این جمله برای تهیونگ اثبات شد
میخواست ناله ای کنه که با برخورد دست جیمین به دکمه ای شلوارش و تلاشش برای پایین کشیدن شلوار و باکسترش جلوی هر گونه عملی رو جز فرار را ازش گرفت
همونطور که سعی می‌کرد از دست جیمین که داشت شلوارشو در می اورد فرار کنه نگاهش به جینی افتاد که جنی تو بغلش بود
جین گوشای جنی رو با دستاش پوشانده بود و سر دخترو رو شونه هاش گذاشته بود
صد در صد دیدن به فاک رفتن دوست پدرش توسط پدرش صحنه ای مناسبی برای بچه ای دو ساله نبود ...؟!
جیمین همونطور که با عصبانیت سعی می‌کرد شلوار پسر کوچیکتر در بیاره گفت
_به عیسی قسم من تو رو امروز میکنم
و پسر کوچیکتر همونطور سعی می‌کرد شلوارشو از دست هیونگ عصبیش بکشه بیرون گفت
+گوه خوردم هیونگ
قطرات ریز و درشت اشک روی صورت تهیونگ خودنمایی می‌کرد
منتظر بود که داخل اداره پلیس توسط جیمین به فاک بره که با از بین رفتن یهویی فشار دستای جیمین و داد جیمین سریع از زمین بلند شد و به ناجیش خیره شد
+استاد جئون؟؟؟؟؟

سلاممممم
دارم کور میشم از خواب
ولی چون شرطا رسیده بود آپ کردم
که بد قول نشم▪︎_▪︎
امیدوارم از این پارت کوتاه لذت برده باشید♡
شرط:60


𝗦𝗜𝗡𝗚𝗟𝗘 𝗗𝗔𝗗 _Where stories live. Discover now