𝗦𝗜𝗡𝗚𝗟𝗘 𝗗𝗔𝗗 _

𝒓𝒆𝒂𝒔𝒐𝒏

همونطور که با حرص آبمیوه اش را میمکید سمت جونگوک که به در ماشین تیکه داده بود برگشت و به چهره ای بی حس پسر خیره شد
و یاد حرف صبح مرد افتاد ....

فلش بک صبح

با شنیدن حرف جونگکوک آروم تو بغلش وایساد
استادش میخواست پول جریمه ماشینشو بده؟؟؟؟
با بهت برگشت و به چهره ای خونسرد پسر خیره شد
_حالت خوبه؟
×چی؟!
_میگم حالت خوبه !؟کدوم اوسکلی قبول میکنه 810هزار دلار برای ماشین یک غریبه بده؟
جونگکوک از حرف جیمین خنده ای کرد و لبشو چسبوند به گوش جیمین و آروم گفت
×من هیچ کاری رو بی دلیل نمیکنم
با شنیدن صدای سرفه ای کسی جونگکوک جیمین رو ول کرد و سمت مامور پلیس برگشت
#خب آقایون چکار میکنید ؟
×همین الان میتونم پرداخت کنم ؟
#بله.....فقط یک مشکلی هست که شما ماشین را به مدت یک هفته نمی‌تونید از پارکینگ اداره خارج کنید آقایون
_اشکالی نداره
×اوک ...کجا باید برم پرداخت کنم ؟
#همراه من بیاید ...
جونگکوک همرا مامور از اتاق خارج شد
بعد از خارج شدن مامور همراه جونگکوک مامور های که دم دفتر وایساده بودن متفرق شدن
جیمین همونطور که داشت شقیقه شو می‌مالید نگاهش به تهیونگ که هنوز تو شک اتفاقی که افتاده بود افتاد
نفسی حرصی کشید و سمت جین که گوشه ای همراه با جنی رو تو بغلش وایساده بود رفت و جنی رو محکم از بغلش بیرون کشید
و سمت در اداره به راه افتاد همینکه میخواست از در اداره خارج بشه یونگی رو دید که بدو بدو خودشو داره به اداره میرسونه
÷جیمینننن.....اههه نفسم بالا نمیاد....اهههه
_بله هیونگ ....
÷تهیونگ...کج....ا
_اتاق 113
÷ایییی ...ممنون
بی توجه به تشکر یونگی سمت ماشین جونگکوک رفت و بهش تکیه داد
نگاهشو به جنی که با چشمای درشت شده بهش خیره شد بود داد
_ترسیدی؟
جنی آروم سرشو تکون داد و با چشمای مظلومش بهش خیره شد
_اهه آپا معذرت میخواد پرنسسم.....ولی قول میدم یروزی اون عموی کونیتو بکنم ...‌‌
با حرف جیمین جنی بلند زد زیر خندید
پایان فلش بک
__________________________
_جنی خوابید؟
×اره
مرد آروم روی صندلی کنارش نشست و به غروب خورشید خیره شد
_نمیخوای بگی دلیلت برای دادن پول ماشینم چیه؟
جونگکوک همونطور که به خورشید که کم کم در حال نا پدید شدن بود خیره شد بود گفت
×باهام بیا سر قرار.....

هاییی گایززز
انتظار نداشتم یروزه شرطا برسه😂
شرط:70
امیدوارم از این پارت لذت برده باشی♡