Prologue

266 64 38
                                    

اژدهایان انواع مختلفی دارن.

بعضی‌ها مبارزن؛ با بدن‌هایی به بزرگی دو وال، چنگال‌هایی به تیزی هزاران اره، دندان‌هایی به سفیدی صدف‌های مخفی شده در اعماق اقیانوس، و نفسی به سوزانندگی صدها پاتیل برافروخته.

بعضی محافظن؛ جادوی قدرتمند و شفا بخش اون‌ها از طبیعت و زندگی‌ای که به زیبایی جریان داره محافظت میکنه. گیاهان، رودخانه‌ها، خاک، اقیانوس‌ها، حیوانات، جرقه‌های خالق آتش، همگی با جادوی اون‌ها محافظت میشن.

بعضی دیگه مهاجمن؛ اون‌ها جلوی انسان‌ها رو میگیرن تا با حماقتشون دنیا رو به نابودی ‌نکشن. این اژدهایان گنج‌های وسوسه کننده و ویرانگر رو مخفی نگه میدارن؛ انرژی و جادوی اون‌ها رو پنهان میکنن تا مبادا کسی با طمع بیش از حد، به قدرتشون دست پیدا کنه. و باید بدونی، هر گنجی طلا و نقره نیست.

و بعضی دیگه زندگی‌شون رو، مسئولیت‌ها و اختیاراتشون رو رها میکنن تا بتونن آزاد باشن؛ البته این چیزیه که اون‌ها فکر میکنن با رها کردن زندگی‌شون به دست میارن. هیچکس نمیدونه اژدهایان آزاد چه چیزی رو دربرابر قربانی کردن مسئولیت‌هایی که به زندگی‌شون جهت میدن به دست میارن، اما همه میدونن تیرگی‌ای که وجودشون رو فرا میگیره ارزش آزادی رو نداره.

اژدهایان همیشه بودن و هستن. پشت هر آبشار و زیر هر آتشفشان، در عمق هر دریا و مخفی شده در خاک هر جنگل، بر فراز هر ابر‌و در چشم هر طوفان؛ اون‌ها همیشه هستن. این بستگی به تو داره که اون‌ها رو ببینی یا نه.

................................

هییی هااااای :")
نگاه شرمگین*
اهم، برمیگردیم به این دنیای فانتزی فیک نویسی. باشد که خبری‌خوش باشد در این زندگی مردگانی.
چی چرت میگم؟ انی وی... عاره دیگه، ولکام بک و از این حرفا.

ᴅᴇᴀᴅ ɪᴍᴍᴏʀᴛᴀʟsWhere stories live. Discover now