𝗕𝗮𝗯𝘆 𝗠𝗼𝗰𝗵𝗶

5.9K 249 9
                                    

*My*
جیمین با شنیدن ناله های بلندی از اتاق بغلی اخمی کرد و آروم دم کیوت قهوه ایشو دور خودش پیچید.

چند دقیقه ای بود صدای ناله های جونگکوک به حد خودش رسیده بودن.
با ابرو های بالا رفته به سمت اون اتاق حرکت کرد.

قبل از رفتن حواسش بود که یکی از لباس های تهیونگ رو بپوشه و بدون هیچ باکسری بره طرف اون اتاق.

با رسیدن به اتاق آروم دستگیره در رو پایین کشید تا صدایی ایجاد نکنه.
و بعد وارد اتاق شد.
با دیدن صحنه رو به روش حس کرد دیک کوچولوش داره سفت میشه.

دیک ته داخل دهن کوک بود
و دیک کوک توی دهن ته بود
اون یه صحنه شهوت انگیز برای جیمین کوچولو بود.
پس بدون صدا به طرف تخت رفت و با صدایی که از ناراحتی میلرزید گفت:
+بدون من دارین سکس میکنید
کمی مکث کرد و به اون دوتا آلفا که با تعجب داشتن نگاهش میکردن گفت
+پس من چی؟
ته و کوک با این همه از مظلومیت و کیوتی روباه کوچولوی جلوشون دلشون ضعف رفت و کم مونده بود بپرن تا اون لپای کیوتش رو گاز بگیرن.

آلفا ها از هم فاصله گرفتن و دست تپل اون بیبی کوچولو رو گرفتن و روی تخت کشیدن.

تهیونگ خم شد و بوسه ای روی لبای جلو اومده جیمین زد و بعد با صدای ارومی گفت

×بیا بیبی موچی، نمیخواستیم از خواب بیدارت کنیم، ولی الان که بیدار شدی و با این لباس و این ظاهر کیوت جلوی ما ظاهر شدی، مطمئن باش قراره سخت به فاک بری.
و بعد به کوک اشاره کرد
کوک هم دستشو جلو آورد و بیبی موچی رو روی تخت خوابوند. و بدون هیچ تاملی لباس سفید جیمین رو از توی تن بلوریش در آورد و دم کوچیک و قهوه ای بیبی زیرش رو توی دستش گرفت و شروع کرد به نوازش کردن.
با صدای خر خر جیمین تهیونگ سمت اون دو رفت ولباشو به لبای صورتی جیمین رسوند.

لغزش لبا هاشون رو هم دیگه باعث شده بود صدای خیسی تولید کنه و جونگکوک رو از خود بی خود کنه

ناله های گاه و بی گاه جیمین چیزی نبود که بتونن ازش چشم پوشی کنن.

کوک برای اینکه بیکار نباشه لباشو روی دیک کیوت جیمین گذاشت و با یه حرکت کلشو داخل دهنش کشید.

ناله ی بلند جیمین که به صورت مبهمی به گوش کوک رسید.
باعث شد محکم بزنه توی پهلوی ته تا از روباه زیرش فاصله بگیره تا بتونه ناله های کیوت و لطیفش رو بشنوه.

با فاصله گرفتن ته، جیمین باصدای بلندی اسم کوک رو صدا زد.
کوک از جیمین فاصله گرفت.
و اروم اروم انگشت فاکش رو وارد جیمین کرد.
کمی تکونش داد و بعد انگشت دومش رو واردش کرد.
تهیونگ هم بیکار مشست و نیپل های سرخش رو وارد دهنش کرد.

جیمین از درد کمی که وارد پایین تنش میشد خواست ناله اعتراض امیزی بکنه که نیپلش وارد دهن تهیونگ شد.
نمیدونست بخاطر لذت ناله کنه یا از درد

𝗩𝗮𝗻𝘀𝗵𝗼𝘁ᵛᵐⁱⁿᵏᵒᵒᵏWhere stories live. Discover now