ᵥₒᵣₜₑₓ|1

3.5K 202 12
                                    

علامت ها
جیمین:+
تهیونگ:×
جونگکوک:_
jimin.
به برگه امتحان رو به روم خیره شدم، سوال هاش یکم عجیب بودن.
نگاهی گیج به برگه انداختم و لبامو جمع کردم، سرمو بالا آوردم و بقیه نگاه کردم، بعضیا درحال فکر بودن بعضی ها هم داشتن تند تند به سوالات جواب میدادن.
_مشکل چیه پارک
+هیچی
و باز سرمو پایین اوردم و به اعداد و ارقام عجیب رو به روم خیره شدم.
تنها جایی که از خودکارم استفاده کردم همونجایی بود که باید اسمم رو مینوشتم.
_وقت تمومه
صدای اعتراض همه بلند شد و تنها کسی که بدون هیچ حرفی برگه اش رو به دست اقای جئون داد من بودم.
بیخیال از کلاس بیرون اومدم.
صدای اقای کیم نذاشت از پله ها پایین برم و مجبور شدم برگردم.
×پارک
+بله
×بیا کلاس کارت دارم.
+بله.
با قدم های بی جون سمت کلاسی که اشاره کرد رفتم.
و روی صندلی اول نشستم و منتظر شدم اقای کیم حرفشو بزنه.
×ببین جیمین بدون مقدمه میگم، تو درس زبانت رو مردود شدی و اینکه من اصلا بهت نمره نمیدم تا پاس بشی
با حرف اقای کیم کم مونده بود بزنم زیر گریه.
+یعنی چیییی.
×یعنی همین، یا باید تلاش کنی تا امتحان پایان ترمت رو خوب بدی، یا باید..
ابروهاش رو بالا پروند و با لحنی مرموز گفت
×یه کاری کنی نظرم جلب شه
+چیکار کنم هوم؟ هرکاری بگید میکنم، فقط نمره ام رو بدید.
×من باید با یکی مشورت کنم، و اینکه فراموش نکن پارک، هرکاری بگیم باید انجام بدی، میدونی که امسال برای تو خیلی مهمه.
+انجام میدم، قول میدم
×باشه، فعلا برو تا به کلاس بعدیت برسی
+باشه
بلند شدم و سمت در رفتم و بدون. توجه بهش از کلاس خارج شدم.
نگاهی بع ساعت دور مچ دستم انداختم با دیدن ساعت کم مونده بود جیغ بزنم.
من هنوز دوتا کلاس دیگه داشتم و باید این دوتا درس کسل کننده ادبیات و ازامایشگاه رو تحمل کنم.

***

وارد خونه شدم و با عجله خودمو به اتاقم رسوندم و خودمو روی تخت انداختم.
با یادآوری حالت صبح اقای کیم لبخندی زدم و دستمو داخل شلوارم بردم.
اینکه دبیر جذابم رو توی اون حالت ببینم باعث میشد هورنی بشم.
با فکر به اقای کیم دستمو تکون دادم و شروع کردم به خود ارضایی.
ناله هام دست خودم نبود و پریکام های زیادی از التم خارج میشد.
با ناله بلندی به اوج رسیدم و کام شدم.
دست کثیف از کامم رو بیرون اوردم و با حالت چندشی بهش نگاه کردم
+اهه جیمینا ببین به چه روزی افتادی، باید بخاطر معلمت خود ارضایی کنی
سری به دو طرف تکون دادم و از جام بلند شدم.
وارد حموم اتاقم شدم و با فکر به دبیر زبانم یه دور دیگه دست به خود ارضایی زدم.

****

نفس عمیقی کشیدم و بعداز چند تقه در زدن دستگیر در رو پایین کشیدم.
×اومدی پارک، بیا بشین.
سری تکون دادم و روی صندلی رو به روی اقای کیم نشستم
×من درمورد اینکه باید چ..
با یهویی باز شدن در دفتر حرف اقای کیم نصفه موند.
_اوه ببخشید فک کنم دور کردم.
×نه جونگکوک به موقع اومدی.
نگاهی گیج بین اون دونفر رد و بدل کردم، جرا غیر رسمی و با اسم های کوچیک همو صدا کردن.
+من مزاحم نمیشم اقای کیم، میتونم بعداز صحبت هاتون با اقای جئون خدمت برسن
و تا خواستم بلند شم دست اقای جئون روی شونه ام نشست،
_بشین جیمین مربوط به توئه.
+ها؟؟؟؟
با چشم های متعجب به اقای جئون خیره شدم.
×تعجب نکن پارک، برات توضیح میدم
سری تکون دادم و سعی کردم به خودم مسلط باشم.
نگاهی به اقای کیم انداختم و منتظر شدم حرفشو ادامه بده.
×من درباره اینکه تو باید برام چکار کنی تا نمره بهت بدم فکر کردم
+خب.
×از رابطهBDSNسر در میاری
چشمام گرد شد، اونا منو واقعا یه بچه ای که هیچی نمیدونه میدیدن، معلومه که درمورد این نوع رابطه ها میدونستم.
اخمام رو کشیدم توی هم و با جدیت رو به اقای کیم گفتم
+چطور؟
با حرف زدن اقای جئون تازه یادم اومد اون هم توی دفتر هست
_ببین جیمین تو درس زبان و درس ریاضی رو هم ترم اول و هم ترم دوم افتادی.
ابروهام ناخودآگاه بالا پرید، من حتی ریاضی هم مردود شده بودم، البته ترم اول رو میدونستم ولی ترم دوم...
+اقای جئون نمره های من چه ربطی به رابطهBDSMداره هوم؟
×در صورتی نمره میدم بهت تا قرداد BDSMرو امضا کنی و بشی لیتل ما.
با حرفی که زد اعصبانیتم به حد خودش رسید
+شما منو چی میبینید یه هرزه؟ یه انسان بی ارزش هاااا؟
_اشتباه نکن جیمین، ما تورو یه لیتل با ارزش برای دوتا ددی هاش میبینم
+دیگه نمیخوام این حرف های کثیفتون رو بشنوم
از، جام بلند شدم و بعداز چنگ زدن کوله ام سمت در قدم برداشتم و از اون دفتر کذایی بیرون اومدم.

*****

وارد خونه شدم و روی مبل خودم. انداختم و به پیشنهاد کثیف اون دوتا فکر کردم.
یه حسی ته دلم میگفت اون قرارداد رو امضا کنم.
من خودم درمورد این نوع رابطه ها کنجکاو بودم و دوست داشتم یه بار امتحانش کنم در ثانی اقای کیم و آقای جئون زیادی جذابن، پس چرا قبول نکردم؟
تازه من که روی اقای کیم کراش بودم و دوست داشتم حداقل یه بار باهاش سکس کنم.
اینکه اون لحظه عصبانیتم باعث شده بود این چیز های مهم رو فراموش کنم عصبیم میکرد.
گوشیمو برداشتم و پیامی کوتاه برای اقای کیم فرستادم
+(امضا میکنم)
سرنشتم را به دست تقدیر میسپرم تا او برایم بنویسد تقدیرم را.

_______________________________
گایز پارت اول گرداب.
امیدوارم دوستش داشته باشید.
کامنت بزارید و ووت بدین.
Love you

𝗩𝗮𝗻𝘀𝗵𝗼𝘁ᵛᵐⁱⁿᵏᵒᵒᵏWhere stories live. Discover now