"چپتر 20"

238 40 20
                                    


ژستی در آینه گرفت و با موبایلش عکسی از خودش انداخت، یک ابرویش را بالا داد و پوزخند ریزی زد و عکس دیگری گرفت. با این کت و استایل بیش از اندازه کول شده بود.

جان کلافه چند قدمی در پذیرایی حرکت کرد و دوباره به پله ها چشم دوخت، امروز اولین روز کاری ییبو بود و پسر حسابی برای حاضر شدن دیر کرده بود.

ییبو نگاه از آیینه برداشت‌و با ذوق از اتاق بیرون پرید و از پله ها پایین آمدو با همان ذوق جلوی جان ایستاد و چرخی زد: گا ببین چقدر کول و خفن شدم، کتی که برام گرفتی خیلی بهم میاد

جان دستش را درون جیبش فرو برد و با اخم کمرنگی نگاه به سرتا پای او انداخت: دیر شد

و سپس بسمت در حرکت کرد، ییبو بسرعت در کنار مرد قرار گرفت و با ذوق گفت: خوشحالم پیش گاگا کار میکنم، جان گا توام خوشحالی من پیشتم اره؟

جان لبخند کمرنگی زد و سوار ماشینش شد، ییبو با شوق و هیجان در کنار جان نشست و دستانش را بهم کوبید: میخوام تبدیل به دستیار ارشد بشم

جان به لی‌مو دستور حرکت داد و به پسر گوشزد کرد: اونجا شیطنت نکن. اینبار داری به عنوان کارمند میای داخل شرکت و باید حواستو جمع کنی. با دقت کاراتو انجام بده و لازم نیست با همه گرم بگیری

ییبو موهای ریخته برروی پیشانیش را عقب زد و با کنجکاوی پرسید: گا من یه میز برای خودم دارم آره؟

جان با لحن سرزنشگری تشر زد: وانگ ییبو!

جان گاهی تصور میکرد که ذهن و گوش های ییبو فیلتری دارد که بطور ناخوداگاه اجازه‌ی ورود هر نوع قانون و تذکری را نمی‌دهد.

ییبو لبهایش را جمع کرد و جان با جدیت بیشتری گفت: حواست به کارات باشه و خرابکاری نکن.

ییبو تند تند سر تکون داد و با انگشت به خودش اشاره کرد و با لحن مغروری پاسخ داد: ییبو کارشو خوب بلده

و بعد دوباره پرسید: من یه میز برا خودم دارم آره ؟

جان سری به نشانه‌ی تائید تکان داد و ییبو با ذوق خندیدو تا زمان رسیدن به شرکت از میزان ذوق و شوقش برای کار جدید  برای جان صحبت میکرد.

زمانی که وارد شرکت شدند جان اشاره ای به لی‌مو کرد و لی‌مو سری به نشانه احترام خم کرد و رو به ییبو گفت: ییبو بیا من بهت اتاق و نشون میدم

ییبو با حیرت نگاهی به جان انداخت و ناباور لب زد: تو اتاق جدا از توام؟

نگاهی به طبقه انداخت: اینجا طبقه اوله و من بیست طبقه باهات فاصله دارم

با همان لحن ناراحت و متعجب گفت: من فکر کردم پیش جان گا میمونم، مگه من دستیارش نیستم

لی‌مو بسرعت پاسخ داد: ییبو هر بخش مخصوص یسری از کارمنداست، طبقه‌ی بیست فقط برای مدیرعامله

⌈ 𝗡𝗲𝗽𝗲𝗻𝘁𝗵𝗲 ⌋Where stories live. Discover now