"چپتر 32"

187 33 21
                                    

جان نگاهی به صورت تخس ییبو کرد و با آرامش گفت: لازمه توهم بیای

ییبو دست به سینه و با اخم سری بالا انداخت: من با تو هیچجا نمیام؟ فکر کردی کی هستی؟ تو دیگه هیچیه من نیستی چرا باید دنبالت راه بیوفتم

با قدم های بلند کنار آرتور رفت: آرتور دیگه گاگای منه تو نیستی هر جا آرتور بره منم میرم

نگاه پر از خشم جان روی صورت آرتور نشست و آرتور نگاه حیرت زده اش را به جان دوخت و بعد با درماندگی به مایکل نگاه کرد.

ییبو بازوی آرتور را در دست گرفت: آرتور مگه یه استخون و بهش ندادی؟

گوشه چشمی به جان انداخت: خودش مگه نگفت منو با یه استخون برای نیکس عوض میکنه

به در اشاره کرد: استخون و که گرفتی حتما نه؟ حالا خوش اومدی

بعد در حالی که غر غر میکرد بیشتر خودش را پشت آرتور کشید: تعادل روانی که نداره ممکنه تو راه یکی بیاد مدرک بده بگه من خائنم یهو بزنه منو بکشه

به آرتور نگاه کرد و ضربه ی آرامی با دست به بازویش زد: مگه نه؟

آرتور با لبخند مسخره ای تائید کرد: آره

جان ناگهان نعره کشید: آرتور

شانه های آرتور از شنیدن ناگهانی صدای جان بالا پرید و متقابلا فریاد زد: چیه جان؟

جان سرش را پایین انداخت و دستانش را مشت کرد: باشه قبوله با آرتور میریم

ییبو نیشخندی زد رو به آرتور گفت: بیا امروز باهم ست کنیم آرتور جون

آرتور در حالی که صلیبی روی بدنش میکشید به ییبو که بسمت اتاقش میرفت نگاهی کرد و مایکل را مخاطب قرار داد: بخدا از این بیشتر از شیائو بزرگ آدم باید بترسه. شیطان واقعی خودشه

مایکل با خنده دستش را روی شانه‌ی آرتور کوبید: وقت ست کردنه جناب بیکر

آرتور چشمانش را ریز کرد: بنظرت الان من وسط مسخره بازی دوتا میمون عاشق قرار نگرفتم؟

مایکل در حالی که از شدت خنده شانه هایش تکان میخورد تائید کرد: اینطوری بنظر میاد

آرتور با عجز اشاره ای به اتاق ییبو و بعد جان کرد: اینکارا چیه معلومه همو دوست دارن من مثلا مافیام. اگر افرادم این چیزارو ببینن چی؟

و بعد ناگهان موضوع را تغییر داد: من از ست کردن متنفرم چرا باید به حرف اون هیولا گوش بدم

فحشی زیر لب به خودش داد که درگیر چنین ماجرایی شده و بعد بسمت اتاقش حرکت کرد.

از کنار جانی که کلافه در آنجا قدم میزد گذشت و وارد اتاقش شد.

جان تقریبا دو ساعتی در حال راضی کردن ییبو بود تا با او برود و در نهایت پسر با شرط حضور آرتور رضایت به رفتن داده بود.

⌈ 𝗡𝗲𝗽𝗲𝗻𝘁𝗵𝗲 ⌋Where stories live. Discover now