┨Chapter 13├I search the universe

448 137 22
                                    

روی کاناپه دراز کشیده بود و یک دستش را جلوی چشمانش گذاشته بود. گیج گیج بود.نمی دانست باید چکار کند.کنترل احساسات و قلبش سخت بود,کافی بود لحظه ای صدای لطیف بکهیون یادش بیفتد,قلبش درد میگرفت و نفسش میبرید.

اصلا بکش الان کجا بود؟چطور جایش را فهمیده بودند؟باید بیشتر مواظبش میبود.دستان کوچک جی هیون را روی شکمش حس کرد. انگار سعی داشت از مبل بالا بیاید.

-اپااا

جیهیون خودش را بالا کشید و سرش را روی سینه پدرش فشرد

-اپاا خوبی؟

دستانش را دور گردن پدرش حلقه کرد

-اپاا عمو جونگین حرف منو گوش نمیده,همش کابینتا رو بهم میریزه,بعد میگه برو پیش بابات حالش بده,اپا چرا حالت بده؟

دستش را از روی چشمش کنار زد و جی هیون را بغلش گرفت و بالا کشید

-یه آدم خیلی مهمو گم کردم

-یه آدمو؟اپا خیلی دوسش داشتی؟حتی از منم بیشتر یا از مامان؟

-اره خیلی دوسش داشتم,بیشتر از تو یا مامان

جی هیون کمی فکر کرد و لبانش را غنچه کرد

-چون منم یکی رو از تو و مامان بیشتر دوس دارم اشکالی نداره!منم اونو گم کردم

چانیول لبخندی به این حرف دختر کوچکش زد غافل از اینکه جه هی جلوی در ایستاده بود.کیفش را از چوب لباسی اویزان کرد و نیشخندی زد

-اگه اون نباشه منو بیشتر دوس داری چانیول! تو اینطور مرگ اونو بیشتر جلو میندازی

لباسش را هم دراورد و اویزان کرد.موهایش را مشکی رنگ کرده بود,درست رنگ موهای بکهیون,رژ صورتی رنگی هم زده بود

-سلام جه هی شی,دیر اومدین!

از بودن جونگین در خانه اش شکه شد.یادش نمیامد جز چند موارد ضروری او را در خانه اش دیده باشد.

-جونگین شی!خیلی وقته ندیدمتون

جونگین اشاره ای به چانیول کرد و چندباری دستش را در هوا تکان داد

-حالش خیلی بد بود,مجبور شدم خودم همراهش باشم تا شما میاین و حالا میتونم برم

-با بودن من مشکلی دارین جونگین شی؟همیشه احساس میکنم از من متنفرین

جونگین نگاهش را به چشمان جه هی داد.جدا ازین زن متنفر بود.
اینکه چانیول را با ازدواج خودش,عوض کرده بود.چانیول اصلا شبیه جوانی هایش نبود.این زن قلب بهترین دوستش را منجمد کرده بود ,حتی شانس زندگی پر از عشق را از چانیول گرفته بود.

-این احساس شماست جه هی شی,نه احساس من,من میرم,کمی عجله دارم

تعظیم کوتاهی کرد و از خانه خارج شد.جه هی نگاهی به چانیول انداخت.این مرد,با تمام جسم و روح و قلبش مال او بود. اجازه نمیداد کسی این ها را از او بگیرد.حتی اگر با اینکارش چانیول درد میکشید و اذیت میشد.حتی اگر چانیول تغییر کرده بود و مزه ی عشق را چشیده بود.

" Seven Years Of Love You Owe Me " [Complete]Where stories live. Discover now