دکتر در را باز کرد و وارد اتاق شد.معرکه ای که این فرمانده درست کرده بود را شنیده بود.نگاهی به اتاق ساکت انداخت,فرمانده ی دیوانه این بیمارستان,روی صندلی کنار تخت نشسته بود,بی هیچ پلک زدنی به بیمار روی تخت خیره شده بود.چشم هایش سرخ سرخ بود و از سرما بخودش میلرزید.
دکتر در را پشت سرش بست و وارد اتاق شد.تا وقتی فرمانده کنار تخت نشسته بود, کاری به کارش نداشت.
صندلی دیگری را جلو کشید و روبروی فرمانده سمت دیگر تخت نشست. حتی حضورش باعث نشد فرمانده نگاهش را از روی بیمار روی تخت بگیرد
-فرماندشی؟
سهون سرش را بلند کرد و به پزشک نگاه کرد
-اگه فرماندش باشم به حرفم عمل میکنه؟
-طبیعتا
-پس چرا هرچی دستور دادم بلند شه سرپیچی کرد؟
-میدونی چی سرش اومده که نتونست به دستورت عمل کنه؟
چشمان غمزده و سرخ فرمانده,نفسش را گرفت.اشاره ای به جسم بیجان روی تخت کرد
-اون یه فرمانده و سرگروه مسئولیت پذیره,جون هفتاد نفر از افرادشو نجات داد اما خودش به اینحال افتاد
سهون پوزخندی زد و با انگشتش چند ضربه ای به سر جونگین زد
-اون فقط یه احمقه!
-بدنش مقاومت خیلی خوبی داره,حتی با وجود خونریزی داخلی خیلی زود علائم حیاتیش به حالت طبیعی برگشت!! بخاطر موج انفجار از ارتفاع بلندی سقوط کرده,انگار طناب از دستش در رفته و اینطور شده!!
سقوط کرده بود؟
جونگینش از ارتفاع بلندی سقوط کرده بود؟
بدنش مقاومت خوبی نداشت,انگیزه بزرگتری داشت
-حالا چه اتفاقی میفته؟
-باید منتظر بهوش اومدنش باشیم,طبق عکس های ما نخاعش اسیب دیده و به احتمال زیاد توی حرکتش مشکل پیدا میکنه
-مشکل؟یعنی چی؟اون فقط یکم از بلندی افتاده,همین!!
پزشک بخوبی ترس و نگرانی را در صورت فرمانده میدید.اگر به حرف هایش ادامه میداد و از احتمالات دیگری حرف میزد,مطمئنا جان میداد
-فقط باید منتظر بهوش اومدنش باشیم
-کی بهوش میاد؟
-اون بخودش بستگی داره,چقدر بخواد بجنگه!
سهون با بلند شدن پزشک دستش را سمت تفنگش برد
-لازم نیست,من باهاشون حرف زدم,میتونی کنارش باشی!کمکش کن بهوش بیاد
دکتر از اتاق خارج شد,سهون نگاهی به در بسته و پرده های کشیده اش انداخت و بعد به جونگین خیره شد.
YOU ARE READING
" Seven Years Of Love You Owe Me " [Complete]
Action•¬کاپل: چانبک | سکای •¬ژانر: عاشقانه | اکشن | جنایی | درام | پلیسی •¬خلاصه: تو هفت سال عاشقی به من بدهکاری هفت سال دلتنگی به من بدهکاری هفت سال بغض به من بدهکاری من هفت سال عاشقی به تو طلب کارم هفت سال دلتنگی به تو طلبکارم هفت سال بغض به تو طلبک...