⚡part 16⚡

1.1K 296 293
                                    

سلام بچه ها❤️⁩
خوبید؟ حالتون چطوره؟

چند روز پیش یه بخشی آپ کردم که پارت جدید نبود.میخواستم باهاتون درباره این وضع ریپورت شدن بوک ها صحبت کنم که از قضا واتپد اونروز حسابی قاطی کرده بود و منم پاکش کردم.
میخواستم یه مدت آنپابلیش کنم ولی منصرف شدم.همون روز بکاپ گرفتم و جای نگرانی نیست.
فقط از یکی از راه های ارتباطی من رو فالو کنید که اگه اتفاقی افتاد در جریان باشید.
همین پیج واتپد یا اینستا یا چنل...

موضوع دوم اینه که من کنار این بوک دارم یکی از بوک های معروف لشتون رو ترجمه میکنم.تو پیج sizarta
آپ میشه.برید بخونید و حمایت کنید لطفا بچه های واندی هم توش هستن:)
اسمش Oreo عه.

کاور هم منیپ mrk عه^^

فعلا همین دیگه ووت و کامنت یادتون نره:)

__________________________________

-راستی میدونستید آخرین بار که یه گریفیندوری تو سال اول عضو تیم کوییدیچ شده هری پاتر بوده؟ همه دارن لیام رو با...

الیوت در حالی که داره روی صندلی میشینه با بیخیالی و حواس پرتی میگه. حرفش با دیدن قیافه‌ی زین که مدام چشم و ابرو بالا میندازه نصفه میمونه. و بعد نگاهش به لویی میفته که کنار زین نشسته. چشم هاش رو از روی کلافگی بسته و داره نفس های عمیق میکشه انگار که میخواد عصبانیتش رو کنترل کنه. خب الیوت میفهمه که گند زده و وقت مناسبی رو برای این حرف ها انتخاب نکرده.

سه روز گذشته و تمام مدرسه درباره‌ی بازیکن جدید تیم کوییدیچ گریفیندور صحبت میکنن. حتی روح های قلعه! و این حرف ها انگار تمومی نداره. لویی تو این سه روز کم حرف تر و بدخلق تر از همیشه ست. هیچکس حتی جرات نمیکنه نزدیکش بره چه برسه به اینکه بخواد باهاش حرف بزنه.

لویی وعده غذاییش رو نصفه نیمه رها میکنه. با دست مشت محکمی به میز میکوبه که باعث میشه بقیه کمی از جاشون بپرن و بدون هیچ حرفی سالن رو ترک میکنه.زین دستی به موهاش میکشه و زیر لب پوفی میگه.

+نمیتونستی دهن گشادت رو یه دقیقه ببندی؟ تازه بعد از سه روز تونسته بودم یکم آرومش کنم!
زین به الیوت چشم غره میره و غر میزنه.

-متاسفم، اعتراف میکنم گند زدم. حواسم نبود. بریم دنبالش؟
الیوت با پشیمونی میگه و به جای خالی لویی نگاه میکنه.

+لازم نکرده بریم دنبالش. قبل اینکه بیای اصرار میکرد بره سر کلاس تنها بشینه و میگفت به چیزی میل نداره.منم اصرار کردم که یه چیزی بخوره و بعد تو اومدی!
زین ناخودآگاه با هر جمله صداش بلند تر میشد.

-بیخیال! اون میتونه سال بعد هم عضو تیم بشه! چرا انقدر حسودی میکنه؟ این دیگه زیاده رویه!
الیوت هم به تبعیت از زین با لحن نه چندان آرومی جواب داد.

Hogwarts Mystery [L.s] [Z.M]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora