Taehyung's Pov~
همونطور که آخرین حرکت اولین اجرای کامبکمون رو انجام دادیم و جمعیت هیجان زده تر از قبل شدند تموم انرژیم گرفته شد. لبخند مصنوعی به لب داشتم که باعث میشد نشون نده چقدر از نور و چشمک زدن های لایت استیک هاشون سر گیجه میگرفتم. بعد از یک موقعیتی که انگار به پایان نمیرسید بالاخره خداحافظی کردیم و پایین رفتیم.
وقتی که از دید خارج شدیم فوری به سمت دستشویی دویدم داخل یکی از اتاقک ها شدم و توی کاسه ی توالت بالا اوردم. به سرعت نور جونگکوک در کنارم قرار گرفت، در رو قفل کرد و پشتم رو مالید.
"نباید توی روز تولدت میومدی و کنار من توی یه دستشویی عمومی میشستی."
بعد اینکه حرفم رو زدم آهی کشیدم.به آرومی منو عقب کشید و سیفون رو کشید.
"شوخی میکنی؟ این کار مورد علاقه ی منه."
بهم کنایه زد و هر دو به آرومی خندیدیم."احساس بدی نداشته باش ته، من فقط آرزو میکنم کاش میتونستم این احساسات رو ازت دور کنم."
"کی خوب میشم؟"
"نمیدونم"دستمال کاغذی رو روی صورتم کشید و عرق هام رو پاک کرد.
"بدون تو چیکار میکردم؟"
پرسیدم.
جونگکوک پوزخندی زد.
"جواب این یکی رو هم نمیدونم."به دیوار های مخالف تکیه دادیم و بهم نگاه کردیم.
"فکر کنم بهتر باشه بری پیش یه دکتر دیگه.
جونگکوک گفت.
"برم؟"
"آره. آخری که رفتیم گوه بود. آماده ای بلند شیم؟"
سرم رو تکون دادم، از جاش بلند شد و با دراز کردن دستش کمکم کرد از جام بلند بشم.وقتی که از دستشویی بیرون اومدیم با منیجرمون سجین مواجه شدیم که منتظرمون بود.
"سجین هیونگ همین الان داشتم به تهیونگ میگفتم بخاطر اینکه بیماریش داره طول میکشه بهتره یه دکتر دیگه اون رو ببینه."
جونگکوک بهش گفت."منم همین فکر رو دارم. یه خوبش رو پیدا میکنم که وقتی برگشتیم خوابگاه بیاد اونجا و تو میتونی توی تختت بمونی."
سجین سرش رو برام تکون داد.
"خیلی ممنون، اینجوری عالی میشه."
گفتم.
"مشکلی نیست. بیاید امیدوار باشیم این یکی بتونه یکاری بکنه."همونطور که سجین برنامه ریزی کرده بود دکتر همون روز اومد.
بلند قد با موهای کوتاه و کیفی پر از تجهیزات پزشکی. مطمئنم احتیاجی به اونا نداشت؟ اول از همه از جونگکوک خواست که از اتاق بره، اما وقتی که جونگکوک ممانعت کرد گذاشت که بمونه. خودش رو به عنوان دکتر اندرو معرفی کرد، به ضربان قلبم گوش داد و فشار خونم رو اندازه گرفت و داخل گوش و دهنم رو بررسی کرد همشون بررسی های پزشکی عادی بودن."میشه دوباره بگی چند مدته مریضی؟"
ازم پرسید.
"یک ماه."
"دلیلی باعثش شد؟"
"فکر نکنم!"
" و هر روز این حس رو داری؟"
"بله."دکتر اندرو چند لحظه ای فکر کرد، بعد ظاهر عجیبی به خودش گرفت انگار که چیزی رو فهمیده باشه. نگاهش رو بین من و جونگکوک جابه جا کرد.
"شما دوتا باهمدیگه رابطه ی جنسی دارین؟"حس کردم گونه هام سرخ شدند و دیدم که جونگکوکم مثل منه. میخواستم دروغ بگم، از اونجایی که نمیدونستم میشه به این دکتر اطمینان کرد یا نه، اما تصمیم گرفتم اینکار رو نکنم.
"بله."
زمزمه کردم.
"و در همون ماهی که رابطه ی جنسی داشتی این اتفاقات شروع شد."
"آم...درسته."دکتر اندرو آهی کشید و سرش رو تکون داد، داخل کیفش رو گشت و یه ظرف کوچیک رو بهم داد.
" ازت نمونه ادرار میخوام."
گونه هام حتی بیشتر از قبل داغ شدند.
"چی، الان؟"
"اگه امکانش هست، لطفا."با تردید ظرف رو ازش گرفتم و برای کمک گرفتن به جونگکوک زل زدم و اون شونه هاشو بالا انداخت.
"باشه..."
گفتم و به دستشویی رفتم.تا جایی که میشد سریع برگشتم، از اینکه ظرفی از دستشوییم رو به دست داشتم خجالت کشیده بودم. فوری به دست دکتر اندرو دادمش و روی تخت نشستم. کاغذ سفید و باریکی رو بیرون اورد و سرش رو داخل ظرف زد. بیرون اوردتش و به سرش که به رنگ صورتی کمرنگ در اومده بود نگاه کرد.
"اوه خدای من."
زیر لب نالید.
"اوه خدای من؟ اون صورتی چه معنی داره؟ چخبره؟"جونگکوک مصرانه گفت.
"آه...فکر نکنم درست فکر کرده باشم. یه لحظه صبر کنید من به یه ماما زنگ بزن."دکتر اندرو بلند شد گوشیش رو از جیبش بیرون اورد و از اتاق بیرون رفت.
جونگکوک با گیجی بهم نگاه کرد.
"ماما چیه دیگه؟""فکر کنم کسیه که بچه هارو بدنیا میاره...شایدم نباشه.."
صدام کم کم آروم و محو شد.
جونگکوک خندید.
"آره فکر نکنم."
منم یکم خندیدم، اما یجورایی خنده ی عصبی بود. چه اتفاق بدی افتاده بود که خودش نمیتونست بهم بگه؟________________
هرچی بیشتر این فیک رو جلو میبرم بیشتر عاشقش میشم*-*
خیلی خوب و کیوته*-*
مخصوصا وقتی یه نینی تو راهه🥺
آدم اینارو میبینه...میگه چرا پسرا حامله نمیشن؟:")
میگن باید دیر به دیر آپ کنیم که خواننده پیدا بشه🤧
اما من به شماها هم راضیم♡~
پس شمام با وویت و کامنتاتون خوشالم کنید💜

ВЫ ЧИТАЕТЕ
Plot Twist || Persian Translation
Фанфик...Complete... ▪︎بخشی از داستان: "تو حامله ای!" "شاید من زیست شناسی رو افتاده باشم اما در این حد میدونم که این غیر ممکنه." ▪︎مقدمه: بی تی اس در دوران موفقیتشون به سر میبرند. مراسم ها،تموم شدن بلیطای کنسرت و میلیون ها فالور توییتر همراه با کامبکی که...