Plot Twist || Persian Translation

19 & 20.KT

Taehyung's Pov~

وقتی زمان ماما رسید واقعا وحشت کرده بودم. مخفی کردن برامدگی شکمم خیلی سخت تر از زمانی بود که در آمریکا بودیم. اما خب طراحای لباس یه کت برام طراحی کردن که در اون قسمتای مشخص گشاد میشد و شکمم رو میپوشوند.

همونطور که خودم رو داخل آیینه بررسی میکردم گفتم."فقط انگار یکم وزن اضافه کردم."

نامجون از سر ناباوری سرش رو تکون داد."باورم نمیشه که به این خوبی مخفیش کردن."

یونگی با خنده گفت."میتونی اضافه وزنتو بندازی گردن زخمی شدنت."

جیمین پرید وسط."آره، نمیتونستی ورزش کنی و برای این که زودتر خوب بشی باید یه مشت غذا میخوردی."

چشمام رو براشون چرخوندم. بعد از تموم شدن استایل مو و آرایش، زمان فرش قرمز رسید. حس عجیب و گنده بودن میکردم، اما باید از پس همه ی سوالا و عکسا برمیومدم. در طی مراسم، بلند شدن و نشستن خیلی برام سخت بود، جونگکوک متوجه شد و از اون به بعد بهم کمک کرد.

"بخاطر آسیبته."فوری گفت و من لبخند ملایمی بهش زدم.

وقتی از پشت صحنه تماشاشون میکردم پسرا اجرای عالی رو نشون دادن، و ما جایزه ی آرتیست سال رو بردیم. انگار شب عالی برامون بود.

*****

مراسما پشت سرهم اومدن و تغییراتیم در لباسم ایجاد شد، 25 دسامبر بود که وقتی چشمام رو باز کردم با جونگکوک مواجه شدم که به نرمی لبامو بوسید.

گفت."کریسمس مبارک ته."

"کریسمست مبارک جونگکوکی."

بعدم دستاشو دو طرف شکمم گذاشت و بوسیدتش."کریسمست مبارک دختر کوچولوی من."

از تخت بیرون اومد و به منم کمک کرد."زودباش، بیا بریم بقیه حتما بیدار شدن."

وقتی وارد هال شدیم دیدیم همونطور که جونگکوک گفته بود همه بیدارن.

همشون باهم فریاد زدن."کریسمس مبارک."

"کادوهاتونو بگیرین."نامجون به دو تا کادویی که هنوز زیر درخت کریسمس مینیاتوریمون بود اشاره کرد. جونگکوک رفت، دوتاشون رو برداشت و یکی رو به من داد.

جین گفت."قبل این که اپریل برای دیدن خانوادش بره سرزنشمون کرد که چرا به جای اینکه برای همه کادو بخریم .سانتای مخفی رو انجام میدیم."

جونگکوک خندید."باز کردن چهل و دو تا کادو خیلی وقت میگیره."

هوسوک تشویقش کرد."کوکی مخ ریاضیه."

هممون دست زدیم و جونگکوک تعظیم الکی‌ای کرد.

"خب خب بیاین شروع کنیم."نامجون گفت."کی اول باز میکنه؟"